دروغ و دروغگو
آیا از کسی شنیدهاید که بگوید دروغگویی کار خوبی است؟ همه میگویند دروغ کاری بد است، ولی آیا سراغ دارید کسی اصلاً دروغ نگوید؟ و توجیه هم نکند؟ بله، شهید صیاد شیرازی از جمله کسانی بود که قاطعانه میتوان گفت دروغ نمیگفت. حتی وقتی آنطور که گاهی افراد در مراودات به دلیلی گیر میکنند و مثلاً دروغ مصلحتآمیز را به عاریه میگیرند، او عمل نمیکرد.
شهید صیاد شیرازی دنبال چیز دیگری بود. از دروغ نگفتن پلی درست کرده به سوی سیر و هدفی بالاتر و آن صداقت و راستگویی بود، شاید هم بالاتر از صداقت و آن مسیر نجات و رستگاری بود.
دروغ از گناهان بزرگ و کلید گناهان و سرچشمه تمام بدیها و زشتیها است. مؤمن با فضیلت هیچگاه زبانش را به این خوی زشت عادت نمیدهد، چه بسا دروغ از انسان شخصیتی کاذب و وارونه میسازد و به تدریج اعتبار او را از بین میبرد و اعتماد عمومی را نسبت به او سست می کند.
برخی مردم دروغ را به حساب زرنگی و زیرکی میگذراند و راستگویان را افرادی بیعرضه و بیسیاست میپندارند، ولی از این نکته غافلند که دروغ پردازی برخلاف فطرت پاک و شخصیت والای انسان است.
در سراسر جهان هستی، قانون صداقت، صراحت و حقیقت ساری و جاری است، اما واقعاً چرا علیرغم اینهمه سنگینی بار دروغ برخی به راحتی دروغ میگویند؟ به نظر ما دروغ گفتن منشأ روانی دارد و حقارت و کم بینی است و پیامبر گرامی بدان اشاره میفرمایند:
لا تکذب الکاذب الا من مهانه نفسه
علت اصلی دروغ جز خود کم بینی و بی شخصیتی نیست.
قرآن کریم دروغ را فسق میشمرد و دروغگو را بیایمان دانسته و از هدایت و رحمت الهی محروم میداند و نهایتاً از زبان پيامبر دروغگو را لعنت میفرماید:
…. فنجعل لعنة الله علی الکذبین
…. آنگاه لعنت خدا را بر دروغگویان قرار میدهیم.
باید دانست لعنت خداوند بر گروههای خاصی است که آنان منافقین، مشرکین، کافرین، مرتدین، مفسدین فیالارض، شیطان و دروغگویان هستند. در عین حال معصومین صلوات الله علیهم اجمعین، اصرار و تکرار دروغ را در ردیف شرک و کلید گناه و بدتر از شراب، سبب خرابی ایمان و موجب روسیاهی میدانند.
شهید بزرگوار صیاد شیرازی نه تنها دروغ نمیگفت، بلکه از افرادی که سراغ داشت گاهی دروغ میگویند، دوري میگزید و آنها را مطمئن نمیدانست، به کلامشان اعتماد نمیکرد و آنها را مقبول نمیدانست.
خوشا بر احوالش، به راستی اینکه مردم او را میستودند و حتی اهل محل برای هرگونه پرسشی او را انتخاب میکردند، معلوم است صداقتش بر همگان روشن بود. یعنی مظهر راستی و صداقت شده بود و این طور که محبوب گشت.
البته نباید اشتباه کرد شهید بزرگوار فرق بین دروغ و خدعه را میدانست. آنجایی که دروغ برای رعایت مصالح عامه ما در جنگ نسبت به دشمن و یا موارد خاص بود مشکلی نداشت، اما علیرغم آن تا زمانی که واقعاً ضرورت نمیدید، چون به اصل کار کراهت میورزید، رعایت میکرد. میخواهم بیان کنم در عمق وجود صیاد دروغ و دروغگویی جایی نداشت، بلکه راستی و راستگویی نشسته بود.
از مجموعه پیشگفته در این موضوع معلوم شد که دروغ خراب کنندۀ ایمان است. دروغ در دنیا و آخرت انسان را از رحمت الهی دور میکند. دروغ اعتماد عمومی را سلب و جامعه را به بیماری نفاق دچار می سازد.
پس برای اینکه از آثار دروغ و دروغگویی پرهیز کنیم چه باید کرد؟ آیا راه حلی وجود دارد؟ بله، ظاهراً دوری کردن از دروغگو میتواند آثار ثمربخشی در دروغ گفتن داشته باشد و این وضعیت را شهید صیاد کاملاً رعایت میکرد.
معلوم است اعمال شهید منطبق با مستندات و از روایات ائمه و آنچه در محضر قرآن فراگرفته بود نشأت میگرفت. از امام صادق(ع) نقل شده که امیرالمؤمنین(ع) مکرر بالای منبر میفرمود:
«سزاوار است انسان مسلمان از دوستی با سه کس دوری کند:
- پررو بیباک و تبهکار 2. احمق 3. دروغگو
سپس دربارۀ دروغگو میفرمایند:
«زندگی کردن با دروغگو برای تو سزاوار نیست، چون سخنان تو را برای دیگران و سخنان دیگران را برای تو بازگو میکند و هرگاه داستانی را به پایان برساند، داستان دیگری به آن میافزاید تا آنجا که اگر راست گوید کسی باور نکند. دروغگو میان مردم دشمنی و عداوت ایجاد میکند و در سینهها تخم کینه میافشاند. پس تقوای الهی پیشه کنید و مواظب خود باشید که با چه کسی طرح دوستی می افکند.»
انتهای مطلب