مجاهده نفس
دفترچهای داشت که جداولی در آن رسم کرده بود. هر روز نکاتی را در آن کم و زیاد میکرد و چیزهایی مینوشت. البته قرارش این بود که نقاط ضعف یا به نظر خودش رفتار بد و زشت یا همچنین رفتار و کردار خوب خود را نمره گذاری میکرد و گاهی با دوست خود جداول را تحلیل مینمود. مثلاً اگر میفهمید در جلسات روزمره یا مراودات معمولی بیشتر خودش محور بوده این را ناپسند میدانست و تلاش میکرد رفع نماید، لذا مشاهده میشد پس از مدتی تغییر رفتار داده است.
راستی این دقت و مراقبت از نفس و خویشتن خویش برای چه بود که شهید ما صیاد شیرازی به طور دائم انجام میداد؟
نفس انسانی به طور طبیعی به دنبال آسایش، رفاه و بیقیدی است و در اثر خواستههای درونی و شهوانی نسبت به ادای وظایف و اعمال نیک بیاعتنا و سهل انگار است، اما برعکس در ارتکاب گناه مهیاتر است؛ پس باید کارهای زشت و بد را کنترل کرد و با آن مبارزهای حساب شده کرد و این حسابگری قطعاً جز با ذکاوت امکان پذیر نیست.
باید باور کرد مهمترین دشمن هر فرد خود اوست. از این رو، مهمترین مجاهدت، مبارزه با نفس است. در این رابطه امیرالمؤمنین علی(ع) میفرماید:
لا عدو اعدی علی المر من نفسه
هیچ دشمنی برای انسان از نفس او دشمنتر نیست.
شهید صیاد شیرازی میگفت: من در کنترل خودم تلاش میکنم، زیرا هم تمرین من سختی است و شجاعت را تقویت میکند هم مرا آمادۀ کارهای سخت مینماید و به هر حال مرا به خدا نزدیکتر میکند و این دقیقاً همان فرمودۀ حضرت امیرالمؤمنین(ع) است که فرمود:
اذا صعبت علیک نفسک فاصعب لها
هرگاه نفست سرکشی و چموشی کرد، بر او سخت بگیر تا رام شود
این مبارزه سخت به «جهاد اکبر» مشهور گشته است و انصافاً کاری دشوار و موجب محک برای آدمی است و بی دلیل نیست اگر کسی در این جهاد موفق شود، میتواند همچون شهید بزرگوار ما گامهای استوار در صحنههای گوناگون بردارد.
داماد شهید میگوید:
«ایشان در طول سال به جز دوشنبهها و پنج شنبهها هر سه ماه رجب، شعبان و رمضان را هم روزه میگرفتند. نمازهای پیوسته شان را هم از ابتدای سن بلوغ سه بار اعاده کرده بودند. نظر من این است که ایشان پس از جنگ، که جهاد کوچک بود، به جهاد بزرگتر پرداختند و زمینۀ تهذیب نفس و خودسازی را به طور جدی در خود فراهم نمودند.»
مؤمنی همواره نفس خود را حساب کشی میکرد، تا اینکه روزی دریافت 60 سال عمر کرده، آن را به روز حساب کرد، 21500 روز شد. فکر کرد اگر روزی یک گناه کرده باشد 21500 گناه کرده است. گفت: وای بر من که با این تعداد گناه چگونه خدا را ملاقات کنم؟ آه و فریادی از دل کشید و از دنیا رفت.
به هر حال کسانی که بندگی خدا را بر میگزینند و در این راه مقاومت و مجاهدت میکنند علاوه بر آنکه بیرون از یوغ بندگی شیطان هستند مشمول الطاف خاص خداوند و امداد فرشتگان نیز میشوند. همان طوری که وعدۀ الهی چنین است:
والذین جاهدوا فینا لنهدینهم سلبنا
آنان که در راه ما مجاهدت و کوشش کنند، ما به راههای خويش هدايتشان ميكنيم…
اینها مراتب کمال انسان است و قطعاً هر کسی نمیتواند به این درجات برسد، جز آنکه تلاش کند و از هر فرصتی در این رابطه استفاده نماید، همان طوری که شهید صیاد شیرازی کرد و به نتیجه رسید.
نظم و انضباط
شب و روز و ماه و سال که ظرف گذر عمر است، برای انسانهای منضبط فرصت مناسبی است که از همۀ لحظات و ساعات خود بهترین بهرهبرداری را نمایند. شاید بتوان باور کرد تقسیم شب و روز به 24 ساعت برای انتخاب اهم و مهم و اولویت دادن به کارهای مفید میباشد.
یکی از عوامل مؤثر و کلیدی در پیشرفت کارها، برنامهها و اهداف، نظم و انضباط است و قاعدتاً این نظم نیازمند ارادۀ انسان و تعیین وقت و رویهای معین و منسجم در ساعات و روزها و روندها میباشد، زیرا امکان دستیابی به همه مقاصد در زمان گذرا نیست و محدودیت زمان نیز مسئله قابل توجهی میباشد. از این رو، انسان موفق باید بتواند با نظم و انضباط فرصتهای مناسب را شناسایی و از آن بهرهبرداری نماید. چنانچه امام علی(ع) میفرمایند:
ان الفرص مر السحاب فانتهزوها اذا امکنت فی ابواب الخیر
فرصتها مانند ابرها زودگذر هستند، پس هرگاه فرصتی در انجام کارهای خیر به دست آوردید، آن را غنیمت شمارید.
در تربیت نظامی یکی از مسائل قابل توجه نظم و انضباط است و نظامیان کشور عموماً از این نعمت بهرهمند هستند، اگرچه معلوم نیست بتوان در باطن و محتوای هرکسی نظم و انضباط را مبنا قرار داد، ولی در کلیت موضوع تربیت شدگان نظامی از این توفیق بیشتر بهره میجویند که تصور میشود از حکمت و اندیشه و ذکاوتی قابل ملاحظه برخوردارند و آنهایی که مسیر الهی دارند، از این امکان برای نزدیکی به خداوند بهتر از سایرین نتیجه میگیرند. البته این حالت در علما و بزرگانی دینی هم ملاحظه میشود که بدون هیچ نگرانی در تمام امور خود نظم را سرلوحه قرار دادهاند.
با توجه به مطالب بیان شده، معلوم میشود راه قرب به خداوند، تقواپیشگی، موفقیت در کارها و رشد ایمانی و حتی اثربخشی از طریق مبنا قراردادن نظم است و بهعبارتی میتوان به رابطۀ مستقیم بین زهد و تقوا با نظم و انضباط پی برد.
شهید صیاد شیرازی هم که از تربیت نظامی وامدار نظم و انضباط بود، با بهرهگیری از متون الهی و عرفان عملی توانسته بود از رهگذر نظم و انضباط به بهرهبرداری فرصتها برای آخرت و دین خود دست یابد. در کارهای وی ذرهای بینظمی به چشم نمیخورد، حتی در کلام و رفتار او نظمی موزون مشاهده میشد. در عبادات روزانه، در واجبات و مستحبات وی، در جلسات دوستانه، در رفتار با اهل منزل، در ترتیبات اداری، همه و همۀ فعالیتها مدیون نظم و انضباطی قابل توجه بود. بهطوری که نگارنده این سطور به خاطر ندارد زمانی را که شهید بزرگوار بیکار و یا بیبرنامه باشد و بشود بدون هماهنگیهای قبلی فرصتی را از وی شناخت و مسئله را طرح نمود و این وضعیت به عزت وی میافزود. به یاد دارم برای سخنرانی دعوت شده بود و ساعت مشخصی را اعلام کرده بودند. وقتی دقیقاً سر وقت رسید، تنظیم کنندگان برنامه هنوز آمادگی لازم را نداشتند و شهید انتقادگونه معترض شد. آنها مدعی شدند (البته با شوخی) نیم ساعت تخلف از مسئولان نظام جمهوری اسلامی عرفی است و ایشان با عصبانیت اظهار داشت که بقای نظام در نظم و انضباط است و اگر شما این عرف را نپذیرید، هیچکس تخلف نمیکند.
امام صادق(ع) نظم انسان را نشانۀ خردمندی وی میدانند و میفرمایند:
ینبغی للمسلم العاقل ان یکون له ساعة یفضی بها الی عمله فیما بینه و بین الله عزوجل و ساعة بلا قی اخوانه الذین بفاوضهم و بقا وضونه فی امر اخرته و ساعة یخلی بین نفسه و لذاتها فی غیر محرم فانها عون علی تلک الساعتین
سزاوار است که مسلمان خردمند ساعتی را برای عبادت و وظایف الهی خویش منظور کند و در مرحله بعد، ساعتی را برای ملاقات برادران دینی که او را در امر آخرت تشویق کنند و یاری دهند و ساعتی را برای خود و لذات حلال تا بتواند تجدید نیرو کند، که این ساعت بازوی آن دو ساعت دیگر است.
باید دانست بین دینداری و نظم و انضباط یک رابطه مؤثر و تعیین کننده وجود دارد و مؤمن بودن و دینداری با بی نظمی اساساً سازگار نیست و از این رو میتوان یکی از شاخصهای مهم دینداری را نظم و انضباط دانست و پی برد که چگونه انسانهای مفید و موفق همچون شهید صیاد شیرازی توانستهاند به مراتب عالی تدین برسند.
انتهای مطلب