تقدیم به انجام واجبات
گسترۀ رفتار خوب قابل ملاحظه است و افعال زیادی را در بر میگیرد، اما منظور ما در اینجا مجموعه رفتاری است که به طور طبیعی موجب میشود از فرد در ذهن دیگران حس خوبی و خوشی دست دهد، با این توجه که نمیتوان برای خوبی و خوشی هر تفریحی را توجیه نمود.
شهید صیاد شیرازی در رفتارش چنان بود که مردم او را میپذیرفتند و به او علاقهمند بودند. حتی داخل سیستم نظامی برای این رفتار نمودهای روشنی داشت و همه سلسله مراتب پایین و بالادست وی را میستودند. وقتی در تجمعات مردمی وارد میشد، همواره مورد استقبال بود و خصوصاً جوانان به دور او حلقه میزدند. همچنین وقتی داخل پادگانها میرفت، سرباز و سرهنگ و امیر جذب او میشدند و کمتر میتوان سراغ داشت کسی از وی دلگیر باشد.
از نظر روانشناسی هم بد رفتاری و بد خلقی انسان به دلیل مشکلات روحی و جسمی است و انسانهای خوش رفتار افرادی سالم و موفق معرفی شدهاند. در متون اسلامی هم پایه بعثت پیامبر اکرم(ص) استحکام پایههای اخلاق است و خوشرویی با مردم نشانۀ مهمی از حسن سلوک است. امیرالمؤمنین علی(ع) میفرماید:
المؤمن بشره فی وجهه و حزنه فی قلبه
شادی مؤمن در چهرهاش نمایان و اندوه او در قلبش پنهان است….
همچنین بذلهگویی و مزاح نیز در گسترش تحبیب قلوب مؤثر است، اما به شرطی که به بیادبی و افراط منجر نگردد. چنانچه پیامبر اکرم(ص) میفرماید:
لا مزح و لا اقول الا حقا
من مزاح و سخنی جز حق نمیگویم.
برخی افراد به بهانۀ بذلهگویی و مزاح، پا از چارچوب ادب و حریم فراتر میگذارند و حتی حدی برای آن متصور نیستند، غافل از آنکه این اعمال خود آفت عقل و زبان و موجب خسارات جدی است.
شهید بزرگوار در محیط خانه، با دوستان، محل کار و در سخنرانیها و بازدیدهای رسمی به گونهای رفتار میکرد که نه کسی به خود حق بیاحترامی میداد و نه از او لغو و بیهودهای شنیده میشد، اما در عین اقتدار نظامی و مدیریتی، از چنان آرامش در رفتار برخوردار بود که همۀ اطرافیان احساس میکردند ممتازترین فرد صیاد شیرازی است.
نگارنده به خاطر دارد زمانی که در جمع دوستان نظامیاش نشسته بود و یکی از آنها بسیار شوخ طبع بود، در آن جلسه افراط کرد، ولی به دلیل اینکه در نگاه صیاد احساس تشویق نکرد، بلکه احساس تقبیح نمود، خجل شد و کسی هم به رفتار و گفتار او نخندید. این رفتار شهید خود تعدیل کننده بود، خط کش برای خوش رفتاری بود. در حالی که اگر در محیطی وارد میشد که به دلیلی همه نگران یا عصبی بودند، با رفتار و گفتارهای خاص تعادل لازم را به وجود میآورد.
صله رحم
وقتی خداوند تبارک و تعالی به انسان عنایت کند و او را در مسائل دنیایی و حتی اخروی اعتبار بخشد، چیزی جز لطف نیست و هم اوست که هر کسی را بخواهد عزیز و یا ذلیل میکند، اما گاهی همین اعتبارات منشأ غرور و تکبر میشود و انسانی که در خانوادۀ خود عضوی از مجموعه آنهاست یا در جامعه مرتبط با سایرین است، دچار قطع روابط خویشاوندی و دوستی میگردد.
صله رحم یعنی ایجاد پیوند عاطفی خود با خویشاوندان و پایدار نمودن آن. در حقیقت، مهربانی و دوستی با خویشاوندان و نزدیکان ضروری است و باید بدان اهمیت گماشت. نمیتوان چون کار آدم زیاد شد یا اعتبارش افزون گشت، تصور کند شأن او با سایر خانوادهاش متفاوت است.
جامعه ما جامعهای است اسلامی و ایرانی و اتفاقاً دارای استحکام مبنا در روابط خویشاوندی، ولی جوامع غربی و صنعتی از چنان گسستگی برخوردارند که گاهی فرزند از پدر و مادر یا بستگان از یکدیگر سالها و کیلومترها فاصله دارند! و متأسفانه این رویکرد در جامعۀ ایرانی اسلامی ما در حال رشد است که باید به طور جدی برای آن راه حلی پیدا نمود.
امیر سرافراز اسلام با همۀ مشغله و گرفتاری خود نسبت به صله رحم همت میگمارد و هرگز روابطش را با نزدیکان کم نکرده، بلکه هرچه مقام و شأن اجتماعیاش افزایش مییافت، بیشتر به صله رحم توجه مینمود.
فراموش نمیکنم در هر فرصتی به ویژه سفر به مشهد وقت قابل ملاحظهای را صرف دیدار و سرکشی به نزدیکان و بستگان خود میکرد و نه تنها سرکشی و دیدار، بلکه گرهگشایی از مشکلات آنها را بر خود واجب میدانست.
توجه به صله رحم در قرآن و روایات قابل توجه است و موجب طولانی شدن عمر، زیاد شدن روزی، پاک شدن اعمال، آسانی حساب روز قیامت، آبادی شهرها و… میشود. در مقابل، قطع رحم موجب لعن خداوند، همراهی فاسقان و زیانکاران، محرومیت از بهشت و دوری از خداوند میگردد.
واقعاً بعید نیست توجه به صله رحم و همت بدان نه تنها مزایای پیش گفته را دارد، بلکه حتی باعث گام مؤثری در فقر زدایی و تعادل و توازن سطح بیشتر خانوادهها و جامعه میشود. فرزند شهید نقل میکند:
«پدرم احترام فراوانی برای مادرشان قائل بودند، حتی در سفر آخری که به مشهد رفتند، به علت کسالت ایشان تا صبح بالای سرشان بیدار مانده بودند. اینگونه رفتارها و سایر موارد این چنین باعث شده بود که صفا و صمیمیت در خانوادۀ ما موج بزند.»
انتهای مطلب