فصل ششم
فعالیت تعدادی از نظامیان قبل و بعد از انقلاب
نظامیان انقلابی
باعث تأسف است که بر خلاف فرمایشات حضرت امام خمینی که در سخنرانیهایش به طور مستمر سفارش میکرد همه با هم، ولی اکنون مشاهده میشود گروهی بی لطفی را به مرحله ای رسانده اند که 8 سال دفاع مقدس را به نام خود تمام کنند و انگار ارتش جمهوری اسلامی در دفاع مقدس سهمی نداشته است. قبلاً به عرض تیمسار حسنی سعدی رسانده بودم که در سفری که به تبریز در بهار گذشته داشتم، مشاهده نمودم که به طور ماهیانه و مداوم جزوات و کتابهای رایگان در اختیار کارمندان از جمله کارکنان فرودگاه داده میشود از جمله کتاب ((دا)) اثر زهرا حسینی و کتاب خاطرات نظر نژاد به نام بابا نظر که توسط شخصی به نام حسن بیضائی گرد آوری شده است.
زمانی که شهید محمد حسن نظر نژاد در قید حیات بود، خاطرات وی به صورت شفاهی اخذ و سپس به صورت کتاب و با نوار به کارمندان داده میشود. من هنگام مطالعه این کتاب و کتاب دا بسیار ناراحت شدم که چگونه این برادران به خود اجازه می دهند حق گروه دیگری پایمال گردد و حال آن که اگر دفاعی مقدس انجام شده، ارتش جمهوری اسلامی ایران بالاترین سهم را ایفا نموده و این مسئله برای عموم آشکار است. تصمیم گرفتم این کتاب را به حضور تیمسار و سایر سروران تقدیم کنم که مطالعه آن را بسیار ضروری تشخیص دادم.
با مطالعه این کتابها و این نوع دیدگاهها، برای ما نظامیان این مسئله پیش می آید که چه در زمان طاغوت و چه در زمان حال، ناظر بر ستم و ظلمها به نظامیان باشیم که باعث تأسف است. درحالی این بی لطفی را خواندم که ارتش ما چه قبل از انقلاب و چه در دفاع مقدس، تعداد فراوانی از این قشر شریف به خاطر دفاع از حق و دین در مقابل ظلم چه صدماتی متحمل شدند. صدها نفر از آنان با درجههای مختلف به زندان افتادند و گروهی اخراج شدند، نه من، بلکه مسئولین درجات بالا قبول دارند که کارکنان ارتش ایران، شریف ترین و پاک ترین قشر جامعه هستند.
زمانی که در عقیدتی سیاسی مسئولیت داشتم، در یک گرد همایی که اعضاء و مسئولان عقیدتی سیاسی سراسر کشور حضور داشتند حاج آقا صفایی در آن جمع سخنرانی نمود که بیشتر در رابطه با ارتش جمهوری اسلامی بود. وی در این سخنرانی فرمود: ارتش ایران و کارکنان آن پاک ترین و شریف ترین قشر جامعه ایران میباشند. در یک مأموریت به چین 5 نفر از پرسنل ارتش با درجه سرهنگی در این مأموریت حضور داشتند، هنگامی که وارد فرودگاه مهر آباد شدیم، با یک نفر روحانی از یکی از وزارتخانهها برخورد نمودیم که وی همراه چند نفر دیگر عازم کشور دیگری بودند. هنگامی که سفر ما شروع شد، داخل هواپیما به افسران گفتم، برادران من روحانی هستم و در این سفر چون غذاهای کشور چین برایم شبههناک است، قصد دارم فقط از شیر استفاده کنم، ولی شماها آزاد هستید در انتخاب نوع غذا. با گفتن این کلمات در طول سفر همه افسران از شیر استفاده کردند. هنگام برگشتن با روحانی که قبلاً دیده بودیم، با اکیپ همراه در فرودگاه برخورد نمودیم، روحانی مسئول اکیپ از من سؤال کرد نحوه رفتار پرسنل همراه در طول سفر چگونه بود؟ من داستان را برایش تعریف کردم، اما ایشان رفتار افراد همراه خود را این طور بیان نمود: به محض ورود به کشور بیگانه به مکانهایی که نباید میرفتند، مراجعه میکردند و تمام طول مأموریت مرا بسیار اذیت کردند.
حضرت امام خمینی در دهها مورد از رفتار پرسنل ارتش تعریف نموند و آنان را مورد حمایت خود و ملت قراردادند که به چند نمونه از آن حمایتها اشاره می کنم:
در قسمتی از فرمایشات ایشان درمورخ 22/4/1358: ارتش اسلامی امروزدرآغوش مردم است واز خود مردم. آنها باید از ایران، اسلام و از ملت پشتیبانی و ملت نیز باید از آنان پشتیبانی کنند. اساس استقلال مملکت بر ارتش است، بر نیروهای زمینی و هوایی و دریایی است.(کتاب امام و ارتش صفحه 47)
روزنامه کیهان مورخ 3/2/1358: امروز شما احساس شادی می کنید و در آغوش ملت هستید و ملت نیز احساس شادی میکند که در آغوش شما است و همه احساس شادی میکنند که برادر وار مجتمع انسانی هستیم و هر دو با هم و من احساس غرور می کنم که این ارتش با مردم چنان مختلط و پیوسته است که مثل دو برادر هستید، این غرور دارد و اسلام هم چنین میخواهد.
با توجه به این مسئله که حدود یک سال است که در کشورهای مسلمان انقلاباتی صورت گرفته، کدام یک از اینها به ثمر کامل رسیده اند؟ زیرا ارتش آن کشورها جلو انقلابها را سد کرده اند، ولی ارتش ایران چه طور با تمام خطراتی که در انتظارش بود کمک کرد، اگر نمیکرد چه اتفاقاتی می افتاد؟
آیا آن بزرگواران که نظر منفی در باره ارتش ابراز می دارند، متوجه این موضوع نیستند؟ اگر ارتش می خواست علیه انقلاب اقدامیکند، سالها طول می کشید که انقلاب به نتیجه برسد، آن هم با تلفات انسانی و مالی فراوان.
من در یکی از یگانهای کوچک ارتش بیشتر عمرم مشغول خدمت بوده و متوجه شده ام که قبل و بعد از انقلاب چه خدمات شایانی از خود به جای گذاشته است. البته در مورد این یگان شجاع و سرفراز معارف جنگ هوانیروز از سالهای قبل، اقدامات زیادی نموده اند و چندین جلد کتاب از فداکاری این یگان عرضه داشته اند، ولی آیا با این چند جلد کتاب فعالیتهای هوانیروز که جزئی از نیروی زمینی است به طور کامل عنوان گردیده است ؟
میگویم خیر؟ زیرا خود من ابتدای شروع آموزش زبان افتخار نصیب من شد که در زمره کارکنان هوانیروز قرار بگیریم. قبلاً در محیطهای بسته و خفقان خدمت میکردیم، ورود به کلاس زبان که یک محیط فرهنگی بود، از خمودگی در آمدیم و رفته رفته مسائل فراوانی از خیانت دستگاه که تازه آمریکائیها دست روی آن گذاشته بودند، آگاه شدیم. زیرا در کودتای 28 مرداد شاه را دوباره به اریکه سلطنت نشاندند و با این اقدام خود را صاحب حق می دانستند و ما با این مسائل رنج آور آشنا میشدیم و در سال 42 که دستگاه ظالم آن مسائل ر ا برای امام پیش آوردند که ناچار نمودند از خاک ایران به ترکیه تبعید شوند،در این زمان یکی از درجه داران هوانیروز که در کلاس زبان با ما هم دوره بود، به نام سید بنی طباء ما را به جلساتی در میدان امام حسین که در منزل یک سروان ارتش برگزارمیشد هدایت کرد که اطلاعیهها و سخنرانیهای امام از آن جا پخش میشد. شب جمع میشدند و ما نیز غروبها با اتوبوس به میدان امام حسین میرفتیم و در جلسات حضور داشتیم. در یکی از جلسات که ما به علت امتحان موفق نشده بودیم، شرکت کنیم، ساواک محل را شناسایی و همه شرکت کنندگان را به همراه آن سروان دستگیر و زندانی کردند.
انتهای مطلب