پنجشنبه 26/9/77
سر ساعت5 و10دقيقه صبح با صداي زنگ تلفن اتاق به سختي از خواب شيرين دلميكنم. براتي و ناييني حال و روزشان خيلي بهتر از من نيست. با چشماني پفكرده نميتوانند از لب تختشان دل بكنند ولي تخت حاج آقا فخرزاده خالي و مرتب است. طنين نواي اذان حلقي يكي از برادران كه در گوشمان ميپيچد همه به تلاطم ميافتيم.
« بانــگ پرشــور اذان ميشنــوم لحظة خوب نــماز آمـــده است»
سريع وضو ميسازم و همراه ديگران شتابان راهي نمازخانه ميشوم. آن قدر به شور و حال ميافتيم كه به ناچار خواب از سرمان ميپرد. نماز صبح دلچسبي را ميان صفوفي فشرده به جماعت اقامه ميكنيم و توشهاي از اين رهگذر برميچينيم. بعد از تعقيبات، در صف اول، تيمسار صياد عبايش را از دوش بر ميدارد، در گوشهاي ميگذارد و با همان لباس ورزشياش پشت تريبون رو به جمع قرار ميگيرد. چشمان گود افتاده و نافذش با طمأنينه، اندكي همه را زير نظر ميگيرد. بعيد ميدانم ديشب جز اندکی خواب به چشمانش راه پيدا كرده باشد. ميكروفون با چند ضربه سبك انگشتانش آزمايش ميشود ، سپس با ذكر نام خدا دلهاي جمع را با ترنم دعاي امام زمان خود آسماني ميكند. بعد از عطر دعايش ، سلام و صبح به خيرش را همراه لبخندي با گشاده رويي ادا مينمايد. در ادامه چنين سخن آغاز ميكند:
ـ « . . . ديشب برخي كارها را جمع بندي كرديم كه آن را عرض ميكنم. برنامه امروز پنجشنبه تركيبي است كه ميگويم. بعد از نماز صبح ورزش صبحگاهي ميتوانيد برويد. صرف صبحانه ساعت 6 و30دقيقه ميباشد. بعد كار بدينگونه است؛
] برادران [ قرارگاه نصر مرحله دوم و سوم عمليات را به صورت زميني كار ميكنند ] برادران [ قرارگاه فتح مقداري از كارهاي روز قبلش باقي مانده كه از جاده امامزاده زينالعابدين عليهالسلام بهطرف پاسگاه زيد و مرز يعني مرحله دوم عمليات بيتالمقدس را برداشت ميكنند. بعد از اقامه نماز ظهر و عصر تيمي را از خودش جدا ميكند و به قرارگاه نصر ميفرستد چون در مرحله چهارم و پنجم عمليات ، قرارگاه فتح و نصر مشترك بودند. ماشينهاي قرارگاه قدس ساعت6و30دقيقه به ايستگاه هفتاد ميرود و در دو بخش قبل از ظهر و بعد از ظهر كارشان را انجام ميدهند. نماز ظهرشان را در پاسگاه جفير هستند. بخش دوم برنامههايشان نيز پاسگاه شهابي است كه چون با تيمسار لطفي اول با هم هستيم من خدمتشان ميرسم. قرارگاه فجر براي مرحله پنجم عمليات بيتالمقدس را در منطقه بين پل نو و شلمچه به صورت زميني كار ميكنند. قرارگاه كربلا هم به موازات، دو تا كار دارد: يكي به سرپرستي بنده كه برداشت تصويري از ] بررسي[ كل عمليات بيتالمقدس ميباشد و يك بخش را نيز تيمسار قويدل در قسمت ديگر انجام ميدهند. هوانيروز هم هماهنگ باشند و با قرارگاهشان مشورت كنند و نقش فرماندهان و خودشان را بررسي كنند. نيروي هوايي، گروه فني ] فيلمـبرداري [ و فرهنگي برابر برنامههايي كه دارند كارشان را انجام ميدهند. بقيه قرارگاهها براي ناهار و نماز در پادگان دژ باشند. عزيزان دقت كنند مصاحبههايي كه انجام ميدهند در مرحله اول برداشت تصويري است و بعداً هم بايد ادامه بدهند و فكر نكنند كار تمام شده است . . . ، صلوات. »
بعد از خاتمه صحبتهاي ايشان در اختيار خودمان قرار ميگيريم. نمازخانه كمكم خلوت ميشود. آسمان بيرون هنوز خيلي روشن نشده و هوا گرگ و ميش است. طبق معمول تيمسار صياد در محوطه با لباس ورزشي مشغول دويدن و نرمش ميشود ، تعدادي هم به تبعيت از ايشان ورزش ميكنند. خيلي وسوسهام بروم بيرون تا در هواي آزاد و خنك سحرگاهي كمي ورزش و نرمش انجام بدهم ولي همتش را ندارم. براي آينده حتماً نياز به برنامهريزي دارم. همانند ديروز طبق برنامه ساعت 6و30دقيقه براي صرف صبحانه وارد سالن پذيرايي ميشويم. ميزها يكييكي اشغال ميشود. تخم مرغ آبپز بههمراه نان و پنير و چاي، صبحانه خوبي براي شروع روزي پركار ميباشد. با بچههاي فرهنگي صبحانه را دور يك ميز صرف ميكنيم. سر ميز آمار خوبي از ساعات ضبط مصاحبهها به حاج آقا فخرزاده ارائه ميشود. چند دقيقهاي به ساعت7 نمانده است. بقيه صبحانه را با عجله صرف ميكنيم. در اين لحظات ترجيح ميدهيم به اخبار ساعت 7 بامداد برسيم. تلويزيون رنگی بزرگ واقع در سالن انتظار هتل برخی را بهخود جذب نموده ؛ از قرار معلوم مانند ما علاقهمندند تا از اخبار و وقايع اطراف بي خبر نمانند.
«حياتي» گوينده اخبار بامدادي بهطور غيرمترقبهاي خبر تهاجم گسترده موشكي ارتش آمريكا و انگليس به عراق را اعلام ميكند. ديگران با شنيدن اخبار به جمع ما ميپيوندند. وسعت تهاجم موشكي به شهرهاي عراق قابل توجه است. پرتاب موشكهاي «تام هاك» و «كروز» از شناورهاي مستقر در درياي سرخ و پايگاههاي نظامي در كشورهاي حاشيه خليج فارس صورت ميگيرد. شيوخ منطقه براي تثبيت بقاي حكومت خود حتي براي همكيشان خويش اهميتي قائل نيستند. « اللهُمَّ اَشغِلِ الظالِمينَ بِالظالِمينَ ». ما خيلي به منطقه تحول نزديك هستيم. بار ديگر دولتمردان بي كفايت عراق همانند گذشته با سياستهاي غلط خود، پاي بيگانگان و سلطهگران را در منطقه محكم ميكنند. اين نتيجه و عاقبت پيروي از سياستهاي غرب و شرق است. اخبار تمام ميشود ولي همه مشغول بحث و تجزيه و تحليل علل اين تهاجماند. قريب به اتفاق اين عمل آمريكا و انگليس را نوعي سلطهجويي و قدرت طلبي تلقي ميكنند. آنها از اينكه كشور اسلاميمان مستقل و آزاد است احساس غرور دارند و آن را نتيجه هشت سال نبرد و مقاومت سرافرازانه رزمندگان جان بر كف ميدانند. در تصورم حركت گروهها به خاطر اخبار تحولات در هالهاي از ابهام قرار ميگيرد. هنگام عزيمت به مناطق مورد نظرمان تيمسار صياد مقداري تأخير غير معمول دارد. به خاطر مسئوليتي كه در ستاد كل نيروهاي مسلح دارد احتمالاً درگير مسائل جانبي تهاجم آمريكا و انگليس به عراق است. در اين فكرم كه با توجه به حساسيتهاي منطقه و حجم گسترده نقل و انتقالات زميني و هوايي هیئت معارف در مناطق هم مرز با عراق، تحولات جاري چه تأثيري در ادامه كارمان خواهد داشت؟ شايد كار تعطيل شود. با نگراني منتظر ميمانم ببينم مسئولان امر چه تصميمي ميگيرند.
انتهای مطلب