مشارکت در کار و تلاش مدیران برای گرفتن نقطه نظرات کارکنان خود، میتواند انگیزۀ کار را افزایش داده و آنها را مشتاق به ارائه خدمت بیشتری نماید. کارکنان هرگاه مورد مشورت و مشارکت در کار قرار گیرند، احساس اعتبار و شخصیت نموده و محیط کار را از آن خود خواهند دانست.
قاعدتاً مشارکت در کار، صمیمیتی را در مجموعه پدیدار خواهد کرد، زیرا انسان در زندگی نیازمند محیطی صمیمی و دوستان و یارانی است که حامی و همراه او باشند. در مواقع دچار شدن به فشار عصبی نیز اگر چنین محیطی برای فرد فراهم باشد که بتواند به آن پناه برد، در رفع استرس وی بسیار مؤثر خواهد بود.
بیان مشکلات و مسائلی که انسان را آزار میدهد، برای یک دوست موجب تخلیه اضطراب و نگرانی میشود و به او تسکین میدهد. در محیط کار شهید صیاد شیرازی یکی از عمدهترین مسائل برای معاونانش و سایر کارکنان ارائه نظر مشورتی و مشارکت در کار و فعالیت بود. علیرغم آنکه شهید متهم به نداشتن ستاد و یا عدم آشنایی به مبانی علمی ستادی بود، ولی قاطعانه میتوان گفت که بیشترین مشورت و مشارکت را در مجموعه همکاران خود مینمود. بهترین دلیل این ادعا، به کارگیری افراد مجرب و ورزیده بهعنوان مشاور در کارها بود. هیچ کس در سیستم مدیریت صیاد نمیتوانست بینظر و یا بیطرف باشد. نوعاً معاونان و مشاوران همکاران وی از فراوانی نظرخواهی و مشاورت گلهمند بودند و به ویژه در سیستم نظامی عقیده بر این است که تصمیمگیری از ارکان مدیریت محسوب میگردد و معتقدند که باید مدیربیت به موقع تصمیم قاطعانه خود را بگیرد؛ اما شهید صیاد شیرازی معتقد بود در هنگام تصمیمگیری قاطعانه افراد نباید احساس بیربطی و بیمسئولیتی در قبال کار نمایند، بلکه باید فعالانه در امر مشارکت نمایند و نظر خود را بدهند. این در حالی بود که گاهی علیرغم نظرات مشورتی و گروهی تصمیم اخذ شدۀ شهید با آنها مغایر بود.
مشاوره و تصمیمگیری گروهی شهید ضرب المثل همۀ دوستان، مسئولان و دست اندرکاران شده بود، زیرا اساساً وی معتقد بود در هر مورد باید هر کسی که مرتبط است، مشورت و همکاری نماید.
مؤسسات پیشرفته و موفق دنیا نیز توفیق خود را مدیون کار گروهی و مشارکت و مشورت میدانند. شاید بتوان گفت فرآیند تصمیمگیری با توافق جمعی دو کار پر اهمیت را سامان میدهد: اول دخالت و مشارکت دیگران را در حل نخستین برنامه ریزی طلب میکند تا بازخورد لازم را تنی چند از کارکنان فراهم آورند. هرچه افرادی که از واحدهای گوناگون مورد مشورت قرار میگیرند زیادتر باشند، اندیشهها بیشتر است. دوم اینکه با مشارکت کارکنان احتمال زیادی وجود دارد که وقتی اندیشۀ آنان عملی میشود، خود هوادار پرطرفدار آن بشوند. افراد از چیزهایی پشتیبانی میکنند که خود در پدید آوردن آنها نقش داشته باشند.
پیوندها از پایین به بالا دارای اهمیت بیشتری هستند. این فرآیند جریان اندیشهها و پیشنهادهای کارکنان عادی یک مجموعه را به سوی مدیریت پیش میبرد. در چنین فرآیندی، پایههای کار مستحکم میشود، اما باید دانست مدیران کسانی هستند که کارکنان را به سخن گفتن برمیانگیزند. آنان برای آفریدن فضای بسیار مهم بده بستان اندیشهها به آسانی در بهترین جایگاه هستند. وقتی شهید بزرگوار فرمانده قرارگاه غرب بود و عدهای کارشکنی میکردند و گزارشهای غلط به بنی صدر (رئیس جمهوری وقت) میدادند، مقرر شد فرمانده و رئیس ستاد به تهران رفته و گزارش لازم را در شورای عالی دفاع ارائه نمایند. شهید با همۀ مشاوران و ستادش به تهران عزیمت کرد و معتقد بود همه باید نظراتشان را بدهند، زیرا اتهام اصلی این بود که اصلاً صیاد ستادی ندارد. البته از نظر گزارش دهندگان هرچه حجم ستاد و زرق و برقش بیشتر بود، معنی صحیح ستاد و مشارکت و کار گروهی را پدیدار میساخت. اما به هر حال همه در جلسه حضور یافتند و نویسنده نیز که سمت مشاور ویژه شهید را بر عهده داشت، در جلسه حاضر بود. وقتی بحث جدی و تخصصی شد، علیرغم جوسازی فراوان، هر کسی در نقش مشورتی و ستادی خودش اظهار نظر کرد. در حوزۀ اطلاعات، در حیطۀ عملیات، در ارتباط با پشتیبانی و جنگ افزار، چه سپاهی و چه ارتشی، همه مطالب خود را گفتند و صیاد جمعبندی دقیق و روشنی ارائه کرد که به لطف خدا در عمق جان همه نشست و تمام فتنه انگیزیها به یکباره رخت بربست.
آنچه میتوان باور داشت اینکه شهید بهتر از بسیاری از مدیران کشور توانسته بود موضوع مشاوره و کار گروهی را تبیین نماید، ولی متأسفانه امروزه نقش مشاور یعنی چرخ پنجم و غالباً به کسانی سپرده میشود که یا برای آنها کاری نیست یا میخواهند احترامی به او بگذارند و یا صلاحیت لازم را ندارند. در حالی که شهید همواره معتقد بود مشاوره باید با افراد مجرب و خیراندیش و دانا صورت پذیرد.
انتهای مطلب