سیری در رفتارشناسی شهید سپهبد علی صیاد شیرازی (23)
فصل سوم

مدیریت محتوا

قبلاً اشاره نمودم برای مدیریت تعاریف گوناگونی ارائه می‌شود که همۀ آنها متکی به مبانی علمی و دارای رویکردی آرمان‌گرایانه است، اما اگر از بالا به پایین نگاه کنید، باید به یک پیام مهم مدیریت رسید و آن رسالت اصلی است که البته امروزه با عبارت مأموریت، چشم انداز و امثال آن از آن ذکر می‌شود؛ ولی به‌عنوان یک حقیقت باید گفت مدیریت مانند هر مجموعه و یا سیستم و حتی فعل دیگری باید دارای محتوایی باشد که بتواند از نقطه‌ای اشخاص و امکانات را به نقطه مورد نظر رهنمون سازد و آن محتوایی نخواهد بود به جز اندیشه و باور حاکم بر انسانها.

شهید صیاد شیرازی از معتقدان «مکتب مدیریت محتوا» بود و تلاش وافر می‌نمود تا تمام توجهات و تذکرات و ایده‌های اسلام و شرع مبین را در مدیریت پیاده نماید و این نگرش در عمق جان او نشسته بود، حتی در نوشته‌هایش به خوبی این گرایش نمایانگری می‌کرد، چنانچه معتقد بود:

با به ثمر رسیدن انقلاب عظیم و پرشکوه اسلامی در مملکت اسلامی ایران امروز شاهد برقراری حکومتی هستیم که از هر نظر آزاد و مستقل است و در نتیجه دارای دکترین نظامی منحصر به فرد می‌باشد.

دکترین نظامی که بیانگر استراتژی نبرد حکومت اسلامی در هر مقطع زمانی می‌باشد، بر پایه اصالتهای مکتب مبین اسلام استوار بوده و در حکومت اسلامی می‌تواند به استناد سه مأخذ تدوین گردد:

1.قانون اساسی ؛     2. تجربه تاریخ ؛          3. مشی ولایت.

شهید صیاد شیرازی به طور زیربنایی معتقد بود هر حرکتی در ساختار مدیریتی نظام مبتنی بر محتوایی ارزشی و اسلامی است. از اینرو خود را موظف کرده بود در حیطه مسئولیت خود این اعتقاد را عملی نماید و جالب آنکه حتی در عملیات و هنگام نبرد از این نگرش دوری نمی‌جست و رمز موفقیت را توجه به محتوا دانسته و بر آن اصرار می‌ورزید و خود را بدان متعهد می‌دانست. وی معتقد بود: دکترین نظامی حکومت اسلامی فقط منحصر است به ارتش اسلام که ویژگیهای هفت‌گانۀ زیر را دارا می‌باشد:

  1. بنیان اعتقادی به الله و مکتب مبین اسلام
  2. مشی رهبری پیامبرگونه
  3. استحکام و انسجام پرمحتوا بر پایه انضباط معنوی و ظاهری و روحیه اطاعت ولایتی.
  4. فرهنگ شهادت
  5. بقای وحدت صف آهنین
  6. وجهه بین‌المللی در حمایت از مستضعفان و مظلومان جهان به ویژه جهان اسلام.
  7. بنیه دفاعی اصیل «واعدوالهم-

التزام عملی شهید صیاد به مبانی مذکور چنان بود که گویا او در مجموع عوامل مدیریتی یعنی هدایت و رهبری، برنامه‌ریزی، پشتیبانی، نظارت، کنترل و… همۀ ضوابط و شاخصها را از متن قرآن و اسلام استخراج نموده است و این التزام تا آموزش و تدریس اعتقادات ادامه یافت. بدین لحاظ همچنین قابل تصور است که وی توانست مدیریت محتوا را در نظام و در مجموعه نیروهای مسلح شکل عملیاتی دهد و از حد تئوری به حیطۀ عمل وارد نماید.

 

اطاعت از سلسله مراتب

شما به‌عنوان یک خواننده و یا ناظر در مسائل مدیریتی چه تعبیری از اطاعت و سلسله مراتب دارید؟ آنچه مسلم است پاسخ شما مبتنی بر مثبت بودن سلسله مراتب و ضرورت اطاعت است، اما آیا شرایطی هم برای آن وجود دارد؟

یکی از عوامل مؤثر و حساس در مدیریت شهید صیاد شیرازی، اطاعت پذیری و سلسله مراتب وی بود. در عین حال برای آن تعاریف قابل ملاحظه‌ای داشت. وی معتقد بود در نظام الهی اسلامی اطاعت از مدیر، اطاعت از خدا و اطاعت از امام زمان (عجل الله) است؛ مشروط بر آنکه مدیران کسانی باشند که با ضوابط اسلامی و شرعی در ابعاد گونادگون شخصیتی، روحی و روانی، جسمی و آگاهی گزینش شده باشند. در حقیقت شرط اصلی ولایت مدیر در سیستم مدیریت را وجود شرایط صلاحیت اسلامی و علمی می‌دانست و مشروعیت و مقبولیت مدیران را مبتنی بر بنای ارزش علمی و توانایی در جسارت او. از این رو خود همواره بهترین و شاخص‌ترین مدیر اطاعت پذیر بود و شاید بتوان گفت در این رابطه بسیار استثنایی عمل می‌نمود. در حالی که وقتی به زیردست و یا مدیران تحت مدیریت برخورد می‌کرد با تمام مشخصات اسلامی از قبیل: محبت، برادری، الفت و عزت برخورد می‌نمود. انتصاب توسط مقام معظم رهبری و فرمانده کل قوا و التزام عملی به مراتب رفتاری و اخلاقی را ارزش اسلام می‌دانست.

این خاطره برای نویسنده فراموش ناشدنی است. زمانی که بنی صدر به‌عنوان فرمانده کل قوا در نیروهای مسلح کشور و ریاست جمهوری مسئولیت داشت و انحرافات و مشکلاتی از وی ملاحظه شد، شهید تصمیم به انتقال انحرافات مورد نظر به امام خمینی(ره) گرفت و موارد را با رعایت ضوابط و اصول لازم به محضر امام منتقل نمود (عملاً گلایه‌هایی نیز داشت و اظهار کرده بود). ولی امام(ره) مقرر فرمودند همچنان منتظر بماند (در بیت امام) تا آقای بنی صدر بیاید تا مسائل را به او منتقل کند.

ابتدا شهید نگران شد، زیرا معتقد بود که من از بنی صدر مشکل دیده‌ام، چطور می‌توان به خودش گفت، ولی مصمم شد که این کار را بکند، اما با پادرمیانی عده‌ای، امام(ره) اجازه فرمودند که این اتفاق نیفتد.

شهید صیاد خاطرۀ زیر را در ارتباط با مشکلاتی که برایش پدید آمده، تعریف می‌کند:

«یادم نمی‌رود با عصا راه می‌رفتم. رفتم پیش دژبان ستاد مشترک، گفته بودند خودت را به آجودانی آنجا معرفی کن. خودم را معرفی کردم.

برخورد اول خیلی تحقیرآمیز بود. منتها همان راهنمایی را گوش کردم. خیلی آرام بدون اینکه اصلاً احساس کنند که زمانی فرمانده منطقه بودم و درجه‌ام سرهنگ بود، احترامات را نسبت به آنها انجام دادم و خیلی خوشرو گفتم: من سرگرد صیاد شیرازی آمده‌ام خودم را معرفی کنم. هر کاری دارید بفرمایید. البته تا چند ماه استراحت دارم.»

انتهای مطلب

منبع: سیری در رفتارشناسی شهید سپهبد علی صیاد شیرازی، امینی، محمودرضا، 1391، ایران سبز، تهران

 

0 دیدگاه کاراکتر باقی مانده