تلاش زندگی (54)
خاطرات سرتیپ2عباسعلی امیریان از 1315 تا 1384

فصل هشتم

تشکیل یگان عشایری گمجن

جمع آوری اطلاعات

در این مرحله از زمان امنیت از اسلام آباد به 60 کیلومتر رسیده بود، چون گمجن فرماندهی واحد پیدا کرده بود. دیگر استقرار در گهواره لزومی نداشت، بنابر این همراه سروان آمون و سیدنصرالدین حیدری رهبر اهل حق (وی در امنیت مردم نقش بسیار بزرگی داشت، چون مردم به وی اعتقاد و از وی حرف شنوی داشتند. سه نفری عازم پالان شدیم. این اولین اقدام بودکه بعد از اسقرار نیروها در پالان صورت گرفت. شب اول در دهی خالی از سکنه نزدیک نیروهای عشایر در منزلی اسکان پیدا کردیم. علت رفتن من با جناب آمون مطابق وظیفه ای بود که داوطلبانه آن را پذیرا شده بودیم. بنا بر این قصد من از این سفر برآورد نیازمندی‌های عشایر و خانواده‌هایشان بود که برای این بررسی سید نصرالدین را همراه بردیم.

بعد از اتمام بازدید و اطلاع از نیازمندی‌های نیروها روز بعد سید نصرالدین حیدری همراه سروان آمون با لباس مبدل یعنی لباس کردی و به وسیله اسب به مناطقی که عراقی‌ها خیلی به آن نزدیک بودند، جهت کسب اطلاعات عازم شدند. چون همه مردم آن دیار سید نصرالدین را قبول و به عنوان رهبر مذهبی می شناسند، مسئولیت این کسب خبر را قبول و مأموریت را به خوبی به انجام رساند. نتایج این سفر و اطلاعات به دست آمده بسیار مفید واقع شد.

بعد از این سفر اطلاعات خوبی از محل استقرار نیروها و تانک‌های عراقی کسب و به من ارائه شد. علاوه بر این یکی از افراد قلخانی را که جوانی بسیار با هوش و زرنگ بود، مأموریت دادم تا جائی که ممکن است از محل استقرار نیروهای عراقی در کوه‌های گاری، اطلاعات جمع آوری و به من ارائه دهد. در چنین اوضاع و احوالی من که بودجه ای در اختیار نداشتم، این نفر که مأموریت را قبول می‌کرد، علاقه وافری به کاپشن نظامی داشت. در عوض زحمات ایشان یک کاپشن به وی به عنوان پاداش هدیه نمودم. ایشان هم با قبول این پاداش خوشحال بود و توقع دیگری نداشت، بلکه خیلی هم خرسند بود. در طی چند مرحله با نفوذ به داخل نیروهای عراقی، اطلاعات مفیدی از محل استقرار تانک‌های دشمن کسب و ارائه می‌داد و من هم اطلاعات را به پشتیبانی غرب منعکس و برای استفاده توسط پیک یا حضوراً به کارکنان اطلاعات منتقل می‌کردم. این نحوه جمع آوری اطلاعات از دشمن کم خرج ترین هزینه را دربرداشت.

پرداخت حقوق رزمندگان بومی

شش ماهه اول سال 59 نیروهایی که تربیت شده بودند، تحت نظر فرماندهی جناب سرگرد رستمی با شجاعت مخصوص به خودشان، هم امنیت در منطقه به وجود آوردند و هم بدون حق و حقوقی از آن قسمت از مرز ایران عزیز حراست نمودند. در اواخر اسفند ماه به علت پیگیری‌های مستمر فرمانده گمجن، رئیس ستاد مشترک سرتیپ فلاحی با حقوقی معادل هر نفر ماهیانه2500 تومان موافقت کرد و قبل از شروع سال نو یعنی چند روز به عید مانده بود، مأمور مالی از ستاد مشترک توسط بالگرد هوانیروز با تعداد چندین صندوق اسکناس وارد پایگاه یالان شد. بعد از ورود پرداخت حقوق را آغاز کرد. طبق لیست ارائه شده تا غروب آن روز پرداخت انجام شد. شب از این که منطقه، کوهستانی و تاریک بود، مأمور عامل پرداخت دچار ناراحتی شده بود که مبادا در شب اسکناس‌ها مورد دستبرد قرار گیرد. به منظور اطمینان خاطر وی چادری که اسکناس‌ها در آن قرار داشت، خودم وارد آن شدم و چند نفر نگهبان هم از عشایر مسلح را مأمور نگهبانی نمودم. در آن شب با این که نگهبان در اطراف داشتم، ولی خواب بر چشمانم نمی‌رفت و تا اذان صبح با نگهبان‌های اطراف چادر مواظب بودیم که اتفاقی نیافتد که الحمدلله به خیر گذشت.

فردای آن روز مأمور پرداخت حقوق بقیه را طبق لیست مربوطه پرداخت کرد و به وسیله بالگرد از منطقه خارج شد. باید به تدبیر این فرمانده عزیز (سرگرد رستمی) درود فرستاد که چه به موقع این کار پسندیده را به ثمر رسانید که نزدیک به سال نو 700 نفر رزمنده عشایر حقوق دریافت داشتند.

مردم این منطقه با وجود اعتقادات متفاوتی که صدها سال پیش در آنها به وجود آمده، اما از جنبه انسانی و قلبی انسان‌های ساده و فداکار و شجاعی هستند. در حدود 800 سال پیش از اورامانات عراق شخصی وارد این منطقه شده و مذهب جدیدی به نام اهل حق به این مردم قبولاند و انواع و اقسام خرافات را وارد این مرز و بوم کرد. کم کم با توسعه این مذهب جدید عقایدی جدید به وجود آمد که این مردم مسلمان هستند و حضرت علی را و فرزندانش قبول دارند، ولی نماز نمی خوانند و به جای آن نذر می دهند. در خصوص مولا علی علیه السلام تعدادی از آنان پا فراتر گذاشته وی را خدای خود می دانند. از این خرافه بدتر گروهی، شیطان را می پرستند و اگر در حضور آنان از شیطان لعنت فرستاده شود، یا بدی به آن موجود گفته شود، عکس العمل آنان بسیار شدید می‌باشد. دشمن تا جائی که قدرتش و تدبیرش موثر افتد، برای اختلاف بین مردم مسلمان اقدام می‌کند و تا توانسته از ضعف فرهنگ مناطق مختلف ایران زمین دشمنی و عدوات بین اقوام این سرزمین به وجود آورده که از اتفاق و اتحاد ملت جلوگیری نماید و این برنامه سابقه طولانی چندین صد ساله را در بر دارد و باز هم ادامه خواهد یافت.

یک مسئله که مرا همواره رنج می‌دهد، این است که دشمنان انقلاب ما تنها از خارج از مرزها سرازیر نشده بودند، بلکه در داخل هم فرد و یا افرادی هستند که چهره عوض نموده و با قیافه ای ظاهر الصلاح وارد میدان شده اند. از جمله این اشخاص فردی به نام حاج طهماسب است که از همه دشمنان بیشتر به ما ضربه وارد نمود.

انتهای مطلب

منبع: تلاش زندگی، حسینیا، احمد، 1400،ایران سبز، تهران

 

0 دیدگاه کاراکتر باقی مانده