ارتش در فاو (عملیات والفجر8) (6)
در کتاب سیری در جنگ ایران و عراق (فاو تا شلمچه) آمده است:

5 ـ وضعیت سپاه پاسداران:
امروزه در بازخوانی توانمندی سپاه پاسداران با سرفرازی می‌توانیم ادعا کنیم این مهم در سایه هدایت‌ حضرت امام(ره) و مقام معظم رهبری و صداقت، گذشت، تلاش، تدبیر و احساس مسئولیت فرماندهان، افسران و درجه داران ارتش به گونه‌ای انجام گرفت که در هر مورد در کوتاهترین زمان ممکن، تجربه، دانش نظامی و مهارتهای فنی به نیروهای مستعد و علاقمند و با شور سپاه پاسداران منتقل گردید. که آثار و برکات آن در هشت سال دفاع مقدس بر کسی پوشیده نیست. در توجیه این توانمندی در بعد تربیت نیروی انسانی کارآمد و انتقال دانش نظامی، همین بس که اگر نیرویی در یک عملیات به عنوان فرمانده گروهان عمل کرده بود، در عملیات بعدی فرمانده گردان و در عملیات سوم فرماندهی تیپ یا لشکر را عهده‌دار می‌گردید و یا در نمونه دیگر با نادیده گرفته شدن مدارج تحصیلی و اساسنامه‌ها مراکز آموزشی فقط با هدف انتقال دانش نظامی چه بسیار کسانی را بدون گذراندن آموزشهای مقدماتی رسته‌ای، اجازه ورود به کلاسهای آموزش عالی و حتی ورود به دانشکده فرماندهی و ستاد را می‌یافتند و از این طریق مجوز احراز مشاغل عمده و بویژه فرماندهی را دریافت کردند و البته این تلاش دلسوزانه ارتش همراه با انگیزه ایمان و علاقه به فراگیری و”جمعاً 445 شرکت غربی به صدام کمک می‌کردند تا ماشین مرگ صدام به حرکت درآید”1.
علاقه و به کلامی بهتر، جنون حاکم شرور و جنگ طلب بغداد در تبدیل عراق به یک پادگان نظامی آنچنان‌ است که شخصی به طعنه درباره آن گفته است:
” او آنقدر مردمش را دوست دارد که می خواهد آنها با پای مصنوعی ساخته شده با آخرین و پیشرفته ترین تکنولوژی راه بروند.“
در مقام مقایسه توان جایگزینی ارتشهای ایران و عراق با نگرش به حمایت بی قید و شرط کشورهای ریز و درشت جهانی از عراق، سرهنگ سید یعقوب حسینی که با نگارش 7 جلد کتاب، خدمت بزرگی به بازگویی جنگ کرده است می نویسد:
“اگر ایران چیزی از دست می‌داد دیگر جایگزین نمی‌شد. درحالی که ارتش عراق هرمقدار وسائل و تجهیزات از دست می داد، احتمالاً بیش از دو برابر آنها با کمک پشتیبانان همه جانبه بین‌المللی وی تأمین می‌گردید. و هر قدر فشار نظامی ایران بر نیروهای عراق در میدانهای جنگ شدیدتر می‌شد به نسبت مضاعف، پشتیبانی از حکومت و ارتش عراق به وسیله اغلب کشورهای جهان، هر کدام در حد توانائی سیاسی و اقتصادی و نظامی خود افزایش می یافت. و بدین طریق حالت منزوی شدن ایران در مجامع بین‌المللی قویتر می‌گردید. چنانکه چند کشور معدود عربی که در آغاز جنگ حداقل به ظاهر از حکومت جمهوری اسلامی ایران در مقابل تجاوز نظامی عراق حمایت می‌کردند، آنها نیز یکی بعد از دیگری رشته‌های الفت و مودت با جمهوری اسلامی ایران را ضعیف تر کردند و کشورهایی که به ظاهر درباره جنگ ایران و عراق اعلام بیطرفی کرده بودند، بتدریج طرفداری خود را از حکومت عراق نمایان ساختند. که نتایج نهائی آن در نبرد خلیج فارس و حضور ناوگان جنگی آمریکا و اروپای غربی در آن و همچنین موشک باران تهران، اصفهان، شیراز به وسیله موشکهای میان برد ساخت شوروی توسط ارتش عراق کاملاً مشهود گردید.”
به‌ هر حال ماشین مرگ صدام (به قول تیمرمن آمریکائی) آنقدر بزرگ و بزرگتر شد که به عنوان خطری برای بزرگ کنندگان آن به حساب آمد تا جائی که از ترس آن بلافاصله پس از جنگ با ایران با دسیسه چینی شرائطی را برای انهدام این ماشین مرگ فراهم کردند، ژنرال اسکاوکرافت (مشاور امنیت ملی آمریکا) پس از جنگ نفت درباره قدرت ارتش عراق گفت:
پیشروی توأم با دشواری فوق العاده در عملیات کربلای5، ناظر بر این معنا بود که نیروی زمینی سپاه، به رغم در هم شکستن کلیه خطوط و استحکامات دشمن به دلیل در اختیار نداشتن نیروی زرهی و پشتیبانی هوائی مناسب، قادر به پیشروی در عمق مواضع دشمن نبود. این کاستی اساسی در بنیه نظامی رزمندگان اسلام سبب گردید با وجود موفقیتهای بدست آمده در شرق بصره، تدریجاً دور عملیات کند و متوقف شود و در پی آن امکان ادامه جنگ در منطقه جنوب حداقل برای مدتی غیر ممکن ارزیابی شود و … در این مرحله به ابزاری جدید، مانند امکانات زرهی و پشتیبانی قوی هوائی نیاز بود .
موارد مشابه زیادی وجود دارد که مشکلات در انجام عملیات به طور مستقل را به اثبات می‌رساند. به عنوان نمونه دیگر در رابطه با سقوط فاو که در اوج سازمان یافتـگی سپـاه اتفاق افتاده است نویسنده از قول یکی از فرماندهان ارشد سپاهی می نویسد:
فرماندهان سپاه تلاش‌های زیادی برای دریافت امکانات اعم از نیرو، هلی‌کوپتر، هواپیما و سیستم پدافندی هاگ انجـام دادند، ولی همـانند سایـر نیازمندیهای سپاه این در خواست‌ها نیز تأمین نشد و …
خواندن این سطور از زبان فرماندهان ارشد سپاهی نشاندهنده احساس نیاز به پشتیبانی مؤثر از طرف بخش دیگری از نیروهای مسلح (ارتش) و گله و شکایت از وضع موجود است لذا با نگرش و اطلاعات کافی از توانائیهای دو نیرو بود که مسئولین ارشد اداره کننده جنگ با مدارا و مصلحت اندیشی به این نتیجه کاربردی رسیده بودند که با وجود اختلاف و مشکلات اساسی، از دو نیرو در کنارهم برای ادامه جنگ استفاده کنند و این کار سنجیده و حساب شده‌ای بود که در آن مقطع زمانی بهترین و شاید تنها ترین شیوه برای پیشبرد اهداف جنگ محسوب می شده است وتأکید مسئولین، فرماندهان و بویژه تأکید حضرت امام (ره) برای ایجاد وحدت در هر فرصت بستگی به ارزیابی دقیق از وضعیت وشرائط موجود بوده است.
حضرت امام (ره) به عنوان فرماندهی کل قوا یکی از عوامل افزایش توان دفاعی را در سایه وحدت ارتش و سپاه تبیین کردند، تا آنجا که ایجاد اختلاف بین دو نیرو را از اهداف دشمن دانسته و می فرمایند:
روحیه ابتکار و جسارت و خلاقیت در برادران سپاهی از سپاه، یک سازمان مقتدر نظامی و رو به رشد ساخت.
طرح بسیج که نوعی احضار عمومی برای شرکت در جنگ محسوب می‌گردید با فرمان امام خمینی (ره) به اجرا در آمد و بدینوسیله فرصت بسیار مناسب دیگری در تکمیل نیروی انسانی و تشکیل یگان‌های سپاه پاسداران بدست آمد. یگان‌های رزمی سپاه با گذشت زمان و جنگیدن در کنار نیروهای سازمان یافته نزاجا و بویژه با تشکیل قرارگاه‌های مشترک که به ابتکار فرماندهی وقت نزاجا (شهید صیاد شیرازی) تشکیل گردیده بودند، تجربه کافی را کسب نمودند.
با ایـن وصف و با وجـود فراهـم شدن نیروی انسانی و تشکیل یگان‌های متعدد، بـه دلیل این که تمام مراحـل گفتـه شده در فرصت کـوتاه و تحت شرایـط اجبـار و نیاز و خـارج از روشـهای معمـول عملیاتـی شدن یک یگان انجام گرفتـه بـود، از دوام و قوام مناسب برخوردار نبـود. لذا ملاحظه می شود در مواردی حتـی بـرای انتخاب فرمانـده مناسب بـرای یگان‌های تشکیل شده و مهیا کـردن سلاح‌های سنگین پیاده با مشکل روبـرو می‌شدنــد و نیاز به پشتیبانی جدی بود، در مجموع عدم برخورداری از سلاح‌های سنگین پیاده، سلاح‌های زرهی، توپخانه، پشتیبانی هوائی، مراکز آموزشی جهت ارائه آموزش‌های مناسب، محدود بودن مدت خدمت نیروهای بسیج، جـوان بـودن ، عدم استحکام بنیان¬های انضباطی، عـدم آگاهی و باور بـه رعایت اصول جنگ و روش‌های کلاسیک مورد قبول ارتش‌ها در سطح جهان را می‌توان به عنوان مشکلات سپاه پاسداران انفلاب اسلامی در اجرای عملیات به طور مستقل مورد نظر قرار داد، لذا تـوجه به ایـن واقعیـات است که یکی از تحلیلگران حقیقت نگر سپاه می‌گوید:
ناکامی در عملیات (والفجر مقدماتی) دامنه اختلاف نظر ارتش و سپاه را آشکار نموده لکن اندیشه اجرای عملیات به صورت مستقل توسط سپاه و ارتش که عملاً از عملیات خیبر آغاز شده بود در این عملیات ریشه گرفت.
در سندی دیگر دامنه اختلاف ارتش و سپاه به جائی میرسد که فرماندهی نیروی زمینی ارتش جمهوری اسلامی ایران و مبتکر «ترکیب مقدس» ارتش و سپاه سپهبد شهید صیاد شیرازی که برابر رفتار معمول کمتر دوست داشت از ناکامیها صحبت کند، در تحلیل علت ناکامی عملیات رمضان در کتاب ناگفته‌های جنگ می‌گوید:
هر کدام از این تحلیل‌ها تا اندازه‌ای درست است ولی چون نبرد و رزم ما رزم عقیدتی بود، یعنی بعد عقیده بر ما حاکم بوده، من شخصاً جزو آن دسته هستم که ضمن این که بعضی از ملاکهای دو بعد دیگر را قبول دارم بعد اصلی را در این می بینم و می گویم اخلاص، توکل و توجه به خدا که در بیت‌المقدس داشتیم، از فتح‌المبین بیشتر نبود ولی به اندازه ای بود که خدا به ما نصرت بدهد.ولی در اینجا (رمضان) کم آورده بودیم. حالت غرور به وجود آمده بود و البته یک مقدار هم ارتش و سپاه به طرف خود محوری رفتند، یعنی ارتش برای خودش می‌گفت: من هستم، این دو تا «من‌ها» شروع شد.یعنی احساس موجودیت ارگانی در هر دو شکل گرفت. هیچ کدام زیر بار هم دیگر نمی رفتند و خود به خود باید یکی از آنها باقی می ماند و آن یکی می‌رفت. آن یکی می‌گفت تـو برو برای خودت به‌جنگ که معلوم بود ضعیف می شود، حالا هر کدام می خواست باشد.1

 

0 دیدگاه کاراکتر باقی مانده