– نتیجه:
اینک بعد از گذشت سالها، این تجربه فراروی ماست که:
الف: تجربه بکارگیری دو نیرو به طور مشترک با فرماندهی مستقل و با نادیده گرفتن اصل وحدت فرماندهی، گرچه در مقاطعی، جواب مثبت داده است ولی تجربه موفقی نبوده و در دراز مدت، شکننده، غیر قابل اعتماد و اختلاف بر انگیز است و نیازمند یک هیأت حل اختلاف در شـرایط ویـژه و در هـر رده فرماندهی میباشد. این نوع مدیریت در فضای بحرانی جنگ که لحظهها در تصمیم گیری سرنوشت ساز هستند کاربرد مناسبی ندارد.
ب: با توجه به اینکه اقدام فوق در یک جنگ طولانی و در شرائط انقلابی به وسیله نیروهای مؤمن، فداکار و مسئولینی دلسوز و خیر خواه و با رهبری امام خمینی (ره) به کار گرفته شد و موفقیتها بدلیل این ویژگیها بود اما در عمل و در دراز مدت، با مشکلات و در نهایت ناهماهنگی و تنشهای فراوانی روبرو گردید و آسیبهایی به بار آورد.
ج: گرچه ممکن است افکار سیاسی مانع انتخاب راهکارهای مناسب در شیوه مدیریت دفاعی کشور شود، اما نباید فراموش کرد که تضمین امنیت پایدار برای کشور از هر باور و گمانی مقدمتر است.
والترلیپمن (walterlippman) نویسنده و محقق آمریکایی می گوید:
“یک ملت وقتی دارای امنیت است که در صورت اجتناب از جنگ بتواند ارزشهای ملی خود را حفظ کند و در صورت اقدام به جنگ بتواند آن را پیش ببرد، امنیت ملی عاملی برای حفظ ارزشهای ملی یک کشور است.[1]“
لذا نیاز امنیتی کشور تکلیف میکند که:
یک گروه کارشناسی با تجربه بدون لحاظ کردن هر ملاحظه ای و فقط با توجه به اهمیت امنیت دفاعی کشور، راهکار مناسبی را برای بهره برداری از امکانات موجود دفاعی کشـور در جهت ایجـاد امنیت دفـاعی تضمیـن شـده پایدار تدوین و برای تصمیم گیری نهایی تقدیم فرماندهی کل قوا نمایند.
اهمیت این نگرش در کلام رهبر دوراندیش انقلاب امام فرزانه و حکیم نمایانده شده است. آقای هاشمی رفسنجانی پس از انتصاب به عنوان جانشین فرماندهی کل قوا طی یک مصاحبه مطبوعاتی میگویند:
حکم امام دارای دو موضوع اصلی و سه موضوع فرعی است: موضوع اصلی یکی اینکه باید از امکانات نیروهای مسلح برای جنگ و دفاع بهتر استفاده شود، که به خاطر چند گانگی نیروهای مسلح از امکانات به خوبی استفاده نمیشود.[2]
در کتاب روند جنگ ایران و عراق صفحه 149 اینچنین آمده است:
“در زمستان سال1364، ایران به دنبال آن بود که با اجرای یک عملیات سرنوشت ساز، ضربه نهایی را به رژیم بعث عراق وارد کند و یا با رسیدن به اهداف خود، جنگ را پایان دهد. آقای هاشمی رفسنجانی در جلسه ای پیش از آغاز عملیات والفجر8 و در جمع فرماندهان در دزفول گفت: «شما از اروندرود عبور کنید و به آن طرف بروید و منطقه فاو را تصرف کنید، ما جنگ را تمام می کنیم.»
پیروزی در این عملیات می توانست تا حدودی از روند سقوط قیمت نفت که در زمستان سال 1364 به شدت کاهش یافته بود، جلوگیری کند. سپاه پاسداران تمام امکاناتش را برای اجرای موفق عملیات والفجر8 بسیج کرد. از جمله ده ها هزار نفر از بسیجیان داوطلب که تحت عنوان “راهیان کربلا” عازم جبهه های جنگ شدند، به همراه تمامی واحدهای توپخانه سپاه و ارتش و همچنین موشک های هاگ و راپیر و تعدادی از بالگردهای هوانیروز و هواپیماهای نیروی هوایی ارتش. تا آن هنگام و برای هیچ عملیاتی این همه امکانات و نیرو پای کار نیامده بود. سپاه پاسداران در منطقه فاو عملیات خود را با بکارگیری دو قرارگاه کربلا و نوح برنامه ریزی کرده بود. ارتش نیز قرار بود همزمان در منطقه شلمچه عملیات مستقل خود را انجام دهد. قرارگاه خاتمالانبیاء هم فرماندهی و اداره دو قرارگاه سپاه و ارتش را بر عهده داشت.[3]“
[1]. روزنامه همشهری، 22/10/81.
[2]. مصاحبه آقایهاشمی رفسنجانی، 13/2/1361.
[3]. علایی، حسین، دکتر، روند جنگ ایران و عراق، جلد دوم، انتشارات مرز و بوم، تهران، 1391.
انتهای مطلب