بررسي و تجزيه و تحليل
عمليات تأخيري و پدافندي يگانهاي لشكر 92 زرهي در غرب دزفول و شوش
(شامل پاتك تيپ 2زرهي در پاي پل كرخه و تصرف سرپل)
چ: اصل غافلگيري:
در بررسي عمليات تيپ 1 لشكر 92 زرهي در جنوب غربي اهواز بيان شد كه در عمليات پدافندي و تأخيري اجراي اين اصل به نشان دادن مقاومت بيش از حد انتظار دشمن امكان پذير است كه از جمله روشهاي اين نوع غافلگيري كشاندن دشمن به كمينگاه يا قتلگاه و ضربت زدن به دشمن در محلي كه انتظار آن را ندارد ميباشد. بدين معني كه در دفاع، اصولاً غافلگيري هنگامي ميسر است كه عكسالعمل نيروي مدافع به قدري شديد باشد كه برآوردهاي عملياتي دشمن را بر هم بزند و محاسبات اوليه دشمن براي قبول امكان تعرض نادرست نتيجه دهد. اين امر هنگامي امكان پذير است كه در طرح پدافندي همه جوانب كار در نظر گرفته شود و برآورد وضعيتهاي صحيح و منطقي به وسيله ستاد طرحريزي به عمل آيد. براي هر مسئله عملياتي، راهحل متناسب و درستي انتخاب شود. اين كار را يگاني ميتواند انجام دهد كه داراي سازمان متشكل و منسجم و آموزش ديده باشد. فرماندهي و ستاد و يگانهاي اجرايي با همان خصوصيات در تمام ردههاي فرماندهي باشند.
در نبردهاي اوليه رزمندگان ما در جنگ تحميلي، متاسفانه اين خصوصيات در يگانهاي ما به خصوص در لشكر 92 زرهي بسيار ضعيف بود. تيپ 2 زرهي حتي فرمانده تيپ نداشت. يك سرگرد مخابرات سرپرستي تيپ را عهدهدار بود. لشكر فاقد ستاد كار آزموده بود. چنانچه دستور عملياتي لشكر 6 روز پس از استقرار يگانها در منطقه عملياتي صادر گرديد. مسلماً تيپها و گردانها تا آغاز جنگ عمومي در 31 شهريور نتوانستند طرحي تهيه كنند. در چنين شرايطي نميتوان انتظار داشت، مسائل فرماندهي و ستاد در ردههاي مختلف فرماندهي آنچنان برآورد شده و محاسبه شده باشد كه براي همه احتمالات تدبيري انديشيده شده باشد. براي غافلگير كردن نيروهاي دشمن طرحهايي تهيه گردد. علاوه بر اين، وضعيت زمين و استعداد نيروهاي ما با توجه به قريب شش ماه تلاش دشمن براي مقدمات جنگ كاملاً روشن شده بود و نيروي زميني جمهوري اسلامي ايران نيز قبل از آغاز جنگ نيروي جديدي در منطقه مستقر نكرده بود. بنابراين امكان غافلگير كردن دشمن خيلي بعيد بود. فقط يك عامل غافلگيري ميتوانست به وسيله نيروهاي ما به كار برده شود و آن هم مقاومت دليرانه بيش از حد انتظار، در همان مواضع و در همان شرايط نامتعادل نيرو بود كه خوشبختانه نيروهاي رزمنده ما در حد توان رزمي خود از اين عامل استفاده كردند. با نيروهاي متجاوز كه در نظر داشت ظرف 3 روز دزفول را اشغال كند و كار خوزستان را تمام كند، چنان دليرانه برخورد كردند كه دشمن مجبور شد با احتياط بيشتر پيشروي كند. تا قبل از وصول به هدف نابود نشود. و بالاخره تدبير اشغال انديمشك و دزفول را به كلي كنار بگذارد و به وصول به غرب رودخانه كرخه اكتفا كند.حتي پس از وصول به رودخانه، در مقابل يك گردان در پاي پل كرخه، ارتفاعات غربي مشرف به رودخانه را نيز رها و 5 كيلومتر عقبنشيني نمايد. اين مبارزه دليرانه رزمندگان ما بهترين نوع غافلگيري بود كه در نبردهاي 15 روز اول جنگ تحميلي به كار برده شد.
ح: اصل مانور
مانور در دفاع و عمل تأخيري با بكار بردن احتياط و اجراي عمل تعرضي (پاتك) و جابجايي يگانها به مواضع پدافندي از موضع كم خطر به يك موضع پدافندي پر خطر انجام ميگردد. در عمليات تأخيري و پدافندي يگانهاي غرب منطقه دزفول و شوش، استعداد رزمي اين يگانها نسبت به شرايط زمين و توانايي 2 لشكر دشمن به حدي نبود كه بتواند احتياط قابل ملاحظهاي نگه دارد. يا يگاني را از موضعي برداشت كند و در موضع ديگر به كار برد. اين كمبود نه تنها از نظر توان رزمي فيزيكي، بلكه از نظر توان فرماندهي و كنترل نيز ضعيف بود. زيرا شرايط منطقه نبرد نشان ميدهد كه اگر يك سيستم فرماندهي و كنترل مناسب در تمام ردههاي فرماندهي از لشكر تا دسته و گروه وجود ميداشت، احتمالاً در اين منطقه عمليات، امكان مبارزه با نتيجه بهتري وجود ميداشت. مدافعان اين منطقه ميتوانستند در عين خوش و دوسلك يا عليگرهزد و ابوصليبي خات پيشروي دشمن را سد نمايند. ولي به علل مشكلات فراوان، كمبود توان رزمي، ضعف سيستم كنترل و فرماندهي، عكسالعمل رزمندگان ما در اين جبهه نبرد به نتيجه مطلوبتري نرسيد. ولي به هر حال انديمشك و دزفول حفظ شد و جلو پيشروي دشمن در غرب كرخه گرفته شد. مانور يگانهاي ما در حركات به عقب به نحوي اجرا شد كه هيچ يگان عمده ما در محاصره دشمن قرار نگرفت. در صورتيكه در تعرض متقابله نيروهاي مسلح ما در عملياتي مانند فتحالمبين و ثامنالائمه (ع) و بيتالمقدس، تيپها و لشكرهاي نيروهاي متجاوز محاصره و نابود شدند.
خ: اصل تعرض
در اصول قبلي بيان شد كه استعداد رزمي يگانهاي ما نسبت به 2 لشكر زرهي و مكانيزه دشمن در منطقه عمليات مورد بحث در حدي نبود كه بتوانند عمليات تعرضي قابل ملاحظهاي اجرا نمايند. لذا در نبردهاي تدافعي و تأخيري غرب كرخه، هيچ عمل تعرضي قابل ملاحظه انجام نگرفت. گرچه فرماندهي لشكر 92 زرهي (فرمانده جديد) كه از سوم مهرماه، فرماندهي را به عهده گرفته بود، چند بار به تيپ 2 و گروه رزمي 37 دستور داد حمله كنند و مواضع از دست رفته را از دشمن پس بگيرند، ولي اين دستور بيشتر جنبه احساسي داشته تا جنبه منطقي، زيرا در همان زمان يگانهاي لشكر حتي قادر به دفاع و حفظ مواضع موجود خود نبودند، ولي پس از عقبنشيني به شرق رودخانه كرخه و تجديد سازمان مختصر و خارج شدن از حالت وحشت ميدان نبرد، موفق شدند با يك يگان كوچك، حدود يك گردان در پاي پل كرخه از پل بگذرند و به نيروهاي دشمن كه ارتفاعات غربي مشرف به پل را اشغال كرده بودند، حمله و نيروهاي دشمن را از ارتفاعات غرب رودخانه عقب برانند. سر پلي به عرض 5 كيلومتر و عمق 300متر تا 2 كيلومتر در غرب رودخانه تصرف و نگهداري نمايند. اين حمله متقابله تيپ 2 رزهي در پاي پل كرخه، اولين عمل تعرضي نيروهاي مسلح ما در صحنه عمليات خوزستان بود كه با وجود اينكه در مقياس بسيار كوچكي اجرا شد، ولي راهگشاي تعرض متقابله نيروهاي مسلح ما گرديد. ضمن اينكه با تصرف ارتفاعات غرب پل كرخه، ديدباني دشمن به سمت انديمشك و دزفول از بين رفت و دشمن به علت از دست دادن اين امتياز بزرگ زمين، هيچگاه موفق نشد، آتش توپخانه ديدباني شده و دقيق به منطقه انديمشك و دزفول اجرا نمايد.
4- بررسي اطلاعاتي عمليات يگانهاي لشكر 92 زرهي در منطقه غرب دزفول و شوش:
الف: جو
نظر به اينكه وضعيت جوي منطقه عمليات، در عمليات لشكر 21 پياده كه در 23 مهر ماه اجرا، بيان شده، براي اطلاع از چگونگي وضعيت جوي به آن بخش مراجعه شود.
ب: زمين منطقه عمليات:
عمليات مورد بحث در اين بررسي در منطقه بين رودخانه كرخه در شرق و ارتفاعات مرزي حمرين در غرب اجرا گرديد. وضعيت كلي منطقه عمليات از ديدگاه نظامي بدين شرح بود:
(1) عوارض حساس: اين عوارض از غرب به شرق، عبارت از ارتفاعات مرزي حمرين كه از فكه شروع ميشد و در مسير شمال غربي به صورت نامنظم تا غرب موسيان و دهلران و جنوب دشت مهران، به طول بيش از 200 كيلومتر امتداد مييابد در فكه ارتفاعات حمرين تمام ميشود و از جنوب شرقي فكه، ارتفاعات ميشداغ آغاز ميشود كه با فاصله چند كيلومتربه موازات خط مرز كشيده شده و در تنگ چزابه به شمال بستان ميرسد، در شرق ارتفاعات حمرين رودخانه دويرج جريان دارد كه در مسير شمالي به جنوبي از شرق موسيان وارد اين منطقه عمليات ميشود و در شمال فكه به سمت غرب تغيير مسير ميدهد و وارد خاك عراق ميشود. در شرق رودخانه دويرج ارتفاعات تينه يا عين خوش تقريباً به موازات رودخانه شمالي جنوبي قرار دارد و رد مسير دوسلك و تنگ رقابيه به ارتفاعات ميشداغ وصل ميشود و بلاخره در شرق ارتفاعات عين خوش و دوسلك ارتفاعات شاوريه و عليگرهزد درمسير شمال غربي جنوب شرقي واقع شده كه در غرب شوش به كرانه غربي رودخانه كرخه منتهي ميگردد و آخرين عارضه در اين منطقه رودخانه كرخه و ارتفاعات كرانههاي غربي و شرقي «آ» در منطقه پاي پل كرخه ميباشد.
(2) معابر وصولي: از 5 عارضه حساس كه به موازات يكديگر قرار دارند دو معبر عمده وصولي از خاك عراق تا رودخانه كرخه امتداد دارد كه عبارتند از معبر ربوط، عين خوش، عليگرهزد، و پاي پل كرخه، انديمشك و معبر وصولي سميده، فكه، دوسلك، ابوصليبي خات، پاي پل كرخه، انديمشك.
(3) موانع: موانع عمده اين منطقه عبارتند از: بريدگيهاي ارتفاعات حمرين كه حركات را محدود به معابر ربوط و سميده يا فكه ميسازد. رودخانه دويرج كه در شرايط معمولي چندان پر آب نيست. بريدگيهاي ارتفاعات عين خوش كه حركات را به معبر عين خوش و دوسلك محدود ميسازد. بالاخره رودخانه كرخه كه به جز پل محور دهلران، گدار و پلي ديگر وجود ندارد و غير قابل عبور است.
(4) ميدان ديد و تير به علت وجود ارتفاعات متوالي، ميدان ديد و تير در اغلب نقاط محدود است. فقط در زمينهاي هموار دشت عباس و منطقه بين رودخانه دويرج و عين خوش، ديد و تير محدوديتي ندارد.
(5) اختفا و پوشش: به علت تپه ماهور بودن منطقه، اختفا و پوشش به طور نسبي وجود دارد. از نظراطلاعات تاكتيكي يگانهاي خودي از وضعيت زمين، بايد گفت كه پرسنل تيپ 2 زرهي، سالها در اين منطقه تمرينات آموزشي اجرا كرده بودند و اطلاع كامل داشتند. گروه رزمي 37 نيز چند ماه بود كه در منطقه دوسلك مستقر بود و به وضع زمين آشنايي كامل پيدا كرده بود. ولي گردان 138 و 141 پياده كه تازه به منطقه وارد شده بودند، به خصوصيات منطقه آشنايي كافي نداشتند. به همين علت در اجراي عمليات تأخيري به جاي اينكه به سمت پل كرخه عقبنشيني كنند، مستقيماً به سمت شرق و شوش عقبنشيني كرده بودند و با مانع رودخانه برخورد نموده بودند.
وضعيت زمين براي دشمن هم كلاً روشن بود. نقشههاي 100000/1 منطقه كه از دشمن به دست آمد، جزييترين عوارض منطقه را نشان ميداد. ضمن اينكه يگانهاي متجاوز نيز سالها در مقابل اين منطقه تمريناتي انجام داده بودند.
پ: وضعيت دشمن:
با توجه به حساسيت و حياتي بودن منطقه انديمشك، دزفول، ستاد مشترك و نيروي زميني از آغاز احتمال تهديد ارتش عراق، توجه ويژهاي به اين منطقه داشتند. تمركزات دشمن را در مقابل اين منطقه در حد توانايي، كسب اطلاع و مورد بررسي قرار ميدادند. به همين علت اطلاعات از وضعيت دشمن در اين منطقه روشنتر از ساير مناطق نبرد بود. در 24 شهريور، ستاد مشترك اطلاع داد كه يك لشكر زرهي و يك لشكر مكانيزه ارتش عراق در مقابل منطقه عملياتي عين خوش، دوسلك متمركز شدهاند. اين اطلاع صحيح بود. زيرا در جريان عمليات مشخص گرديد كه لشكر 1 مكانيزه و 10 زرهي ارتش متجاوز عراقي، از 2 محور عمومي ربوط، عين خوش، عليگرهزد، پاي پل كرخه و محور فكه دوسلك ابوصليبي خات، پاي پل كرخه وارد عمل شدهاند.
نكتهاي كه از بررسي حوادث نبرد از وضعيت نيروهاي متجاوز به دست ميآيد، اين است كه با وجود اينكه اين لشكر بيش از 6 برابر استعداد رزمي يگانهاي ما قدرت رزمي داشتند، ولي سرعت پيشروي آنها بسيار كند بود. البته يگانهاي مدافع ما در اين منطقه با استفاده از حداكثر توانايي خود تلاش ميكردند مانع پيشروي سريع دشمن شوند. ولي برآورد كلاسيكي وضعيت عمليات نشان ميدهد كه چنانچه نيروهاي متجاوز جرأت و شهامت بيشتري ميداشتند، ميتوانستند در 3 روز خود را به رودخانه كرخه برسانند. گرچه قضاوت كردن درباره طرحها و تدبير دشمن، بدون دستيابي به اسناد و مدارك، چندان صحيح نميتواند باشد، ولي احتمالاً چنين نشان ميدهد كه برخلاف نظريات ردههاي بالاي فرماندهي ارتش متجاوز، در ردههاي اجرايي خوشبيني زيادي درباره ضعف توان رزمي ارتش جمهوري اسلامي ايران وجود نداشته است. در ردههاي اجرايي (لشكر به پايين) صلاح ديده بودند كه با احتياط بيشتر پيشروي كنند، تا متحمل تلفات سنگين نشوند و با حوادث پيشبيني نشده مواجه نگردند. احتمال ديگر اينكه اصولاً ارتش عراق مانند ارتش ساير كشورهاي عربي، كارايي رزمي چنداني نداشته است و فرماندهان رده بالا اعتماد چنداني به افراد ارتش نداشته و تلاش كردهاند با بدست آوردن موفقيتهاي تدريجي، افراد خود را تشويق به مقاومت و ادامه عمليات سازند. چنانچه پس از وصول به رودخانه كرخه، نفس ارتش عراق بريد و فرماندهان، اكتفا كردن به همان مقدار موفقيت را بر ادامه عمليات پيشروي ترجيح دادند. پيشروي 2 لشكر مكانيزه زرهي دشمن، پس از وصول به رودخانه كرخه در 7 مهر متوقف شد. با توجه به اينكه مسافت متوسط بين خط مرز تا غرب رودخانه كرخه حدود 50 كيلومتر است، سرعت متوسط پيشروي دشمن كمتر از 10كيلومتر در روز و كمتر از يك کيلومتر در ساعت بوده است.
انتهای مطلب