بررسي و تجزيه و تحليل
عمليات تأخيري و پدافندي يگانهاي لشكر 92 زرهي در غرب دزفول و شوش
(شامل پاتك تيپ 2زرهي در پاي پل كرخه و تصرف سرپل)
در ساعت 09:45، يک گردان تانک دشمن با عناصر پياده مکانيزه به تپه¬هاي مرکزي عليگرهزد حمله کرد، تيپ در 11:50 گزارش داد، با امکانات موجود قادر به نگهداري مواضع عليگرهزد نيست و مجبور به عقب¬نشيني مي¬باشد، ولي مثل اينکه لشکر متوجه وخامت وضعيت اين منطقه نبود، به تيپ 2 دستور داد، آماده باشد.
در روز ششم مهر، هم زمان با حمله تيپ 84در منطقه دهلران، به سمت عين خوش حمله کند و مواضع عين خوش را از دشمن پس بگيرد. در صورتي که احتمالاً قبل از صدور اين دستور، تيپ به تپه¬هاي غربي کرخه عقب¬نشيني کرده بود و گزارش آن را به لشکر هم داده بود. با توجه به عقب¬نشيني تيپ 2، لشکر به گروه رزمي 37 دستور داد، عقب¬نشيني کند و در خط تيپ 2 قرار گيرد. ولي لشکر نميدانست، خط تيپ 2 در آن زمان کجا بود، عليگرهزد يا غرب رودخانه کرخه، بالاخره لشکر متوجه و خامت وضعيت منطقه و عقب-نشيني تيپ 2 به شرق رودخانه شد و به يگان محافظ پل کرخه دستور داد، پس از عقب¬نشيني واحدها پل را تخريب کند. زيرا اين گروه گزارش داده بود دشمن به ارتفاعات مشرف به پل رسيده و ممکن است از پل بگذرد و انديمشک و دزفول را تهديد نمايد. در اين موقع از گردان 138 گزارش رسيد که هنوز در غرب رودخانه با دشمن درگير است و چنانچه پل تخريب شود راه عقبنشيني او قطع خواهد شد. ضمناً گردان در گزارش ديگري بيان کرد که اين گردان به گردان 141 که تازه به منطقه وارد شده بود، در ارتفاعات دوسلک با دشمن درگير است. در حوادث و پيامهاي در دسترس مشخص نبود که گردان 141 پياده که جزو عناصر لشکر 21 پياده بود، چه موقع وارد منطقه شده و چه مأموريتي داشته است. به هر حال گردان 138 از لشکر کسب تکليف کرد که با توجه به اينکه در جريان وضعيت تيپ2 و گروه رزمي 37 نيست، چه کار بايد بکند.
گزارشهاي اواخر روز پنجم و اوايل روز ششم مهر ضد و نقيض است. به نظر ميرسد واحدها در گزارشهاي به محل و به سمت توجه چنداني نمي¬کردند، چنانچه در گزارشهاي روز پنجم تيپ 2 آمده که تيپ به شرق کرخه عقب¬نشيني کرده، در صورتي که در روز ششم تيپ در غرب کرخه با دشمن درگير شد. لشکر به تيپ 2 دستور داد همزمان با حمله تيپ 84 در دهلران به سمت غرب حمله کند و مواضع عليگرهزد را پس بگيرد. به گروه رزمي 37 نيز دستور داد در تپه¬هاي دوسلک از جنوب به شمال حمله کند و قسمت جنوبي عليگرهزد را از دست دشمن خارج سازد. تيپ 2 درخواست پشتيباني هوايي کرد و به لشکر گزارش داد به سمت عليگرهزد حمله کرده است. ولي به نظر ميرسد اين گزارش چندان صحت نداشت و شايد هم تيپ خواسته است اين کار را بکند، ولي عکس¬العمل شديد دشمن اجازه نداده است، چون در گزارشهاي بعدي، تيپ اعلام کرد تحت فشار شديد دشمن است و مجبور به عقبنشيني است. لشکر پرسيد، شما در حال پيشروي هستيد، چگونه عقب¬نشيني ميکنيد؟ تيپ پاسخ داد، اجراي حمله امکانپذير نيست. لشکر پاسخ داد اگر حمله نکنيد و جلو پيشروي دشمن را نگيريد، همه نابود مي¬شويد. به هر حال با وجود اينکه، تيپ آخرين تلاشهاي خود را براي حفظ وضع موجود ميکرد، لشکر دستور داد، به هر ترتيبي ممکن است حمله کنيد. در حاليکه دشمن از تپه¬هاي عليگرهزد نيز سرازير شده و به سمت تپه¬هاي غرب رودخانه کرخه در حال پيشروي بود. تيپ 2 گزارش داد به 2 کيلومتري غرب رودخانه عقب¬نشيني کرده و براي عقبروي از پل کرخه درخواست پشتيباني هوايي نمود. اظهار کرد وضع بسيار خطرناک ، اگر کمک نرسد همه نيروها به دست دشمن خواهند افتاد. درخواست کرد با توجه به حقايق وضع موجود، دستورات صريح ابلاغ شود. لشکر پاسخ داد، تا آخرين نفس مقاومت کنيد. تيپ در گزارشهاي بعدي اعلام کرد، بدون نيروي تقويتي و پشتيباني قادر به حفظ مواضع غرب کرخه نيست. در ساعت 13:50 گزارش کرد، در اثر فشار شديد دشمن مجبور به عقبنشيني شده است. لشکر به تيپ دستور داد تا وصول گروه رزمي 37 به خط تيپ 2 عقبنشيني نکند. زيرا در اين صورت يگانهاي ديگر نابود خواهند شد. تيپ گزارش داد سعي ميشود مواضع غرب رودخانه را حفظ کنيم، ولي استعداد رزمي خيلي ضعيف است، فقط 8 دستگاه تانک سالم باقيمانده است. بالاخره تيپ گزارش داد به طرف پل کرخه در حال عقبنشيني هستيم، پشتيباني هوايي لازم داريم و براي انفجار پل کرخه کسب تکليف کرد. لشکر دستور داد تا همه يگانهاي اين منطقه عقب نرفتهاند از تخريب پل خوداري شود.
وضعيت گروه رزمي 37 نيز در روز ششم مهر چنين بود: گروه در اوايل روز ششم در تپههاي شرقي دوسلک بود. با توجه به عقبنشيني تيپ 2 از عليگرهزد، اين گروه در خطر محاصره قرار گرفت. خط تدارکاتي آن قطع شد و پهلوي شرقي آن خالي گرديد. لشکر به گروه رزمي دستور داد، به دشمن حمله کند و خط تدارکاتي را آزاد سازد. معلوم نيست آيا اين دستورات لشکر بررسي شده بود، يا اينکه در جريان وضعيت نبوده يا به علت احساس مسئوليت شديد در مقابل از دست دادن قسمت مهمي از خاک ميهن اسلامي، دست به آخرين تلاشهاي نا اميدانه زده است و به يک گروه رزمي که در حدود يک گروهان بوده، آن هم خسته و فرسوده، دستور داد به يک لشکر زرهي دشمن حمله کند. به هر حال گروه رزمي 37 نيز مجبور شد به ارتفاعات غربي مشرف به پل کرخه عقبنشيني کند. لشکر به اين گروه رزمي دستور داد به هيچ وجه مجاز به عقبنشيني به شرق کرخه نميباشد. ولي اين گونه دستورات قابل اجرا نبود. زيرا سيستم فرماندهي و کنترل از اول هم بدتر شده بود. در چنين شرايطي امکان کنترل پرسنل مشکل و حتي غير مقدور است.
وضعيت گردان 138 و 141 چندان روشن نبود. گردان 138 به لشکر 92 گزارش کرد، در جريان وضعيت يگانهاي ديگر نيست و نميداند چه بکند. لشکر از گردان 138 خواست، موقعيت دقيق خود را گزارش کنيد. گردان 138 پاسخ داد، همه عناصر عقبنشيني کردهاند و اکنون در حوالي شوش هستند.
تيپ 2 نيز گزارش داد تمام قسمت غرب کرخه در کنترل نيروهاي دشمن قرار گرفته و خطر عبور دشمن از پل کرخه وجود دارد، ولي هنوز قسمتي از تپههاي غربي نزديک پل در اختيار تيپ 2 بود. در ساعت 13:50 فشار دشمن براي عقب راندن نيروها به شرق کرخه شدت گرفت. در ساعت 14:50 اختلال در سازمان يگانها ايجاد شد و با وضعيت نامناسب به شرق رودخانه عقبنشيني کردند. در اين روز فرمانده جديد تيپ، سرهنگ شهبازي، وارد منطقه تيپ 2 شد. ولي در آن شرايط کاري از دست او بر ميآمد.
بهترين گزارش مختصر و مفيد را از جريان روز ششم مهر، فرمانده سپاه پاسداران دزفول داده است. برابر اين گزارش، در روز ششم مهر، تيپ 2 و گروه رزمي 37 در اجراي دستور لشکر، حمله کردند. در ابتداي امر موفقيتي هم داشتند، ولي بعداً مجبور به عقبنشيني شدند. مقداري از وسايل سنگين خود را در غرب کرخه باقي گذاشتند و به شرق کرخه عقبنشيني نمودند، گردان 138 نيز از رودخانه کرخه عبور کرده و در کرانه شرقي کرخه در غرب شوش مستقر شد.
نيروي هوايي در ششم مهر فعال بود. ولي موفق به جلوگيري از پيشروي دشمن نشد. بالاخره تمام غرب کرخه به تصرف دشمن درآمد. و مقاومت پراکنده به وسيله عدهاي پاسدار و ارتشي با تفنگ و آر پي جي 7 ادامه داشت. با توجه به اين حوادث، متاسفانه دشمن موفق شد به خط غربي رودخانه کرخه برسد و قسمت بزرگي از خاک ميهن اسلامي ما را در غرب دزفول و شوش تصرف کند. خط تماس خود را با نيروهاي ما به خط غربي رودخانه کرخه متکي سازد.
مرحله يکم عمليات اين منطقه با اين وضع به پايان رسيد.
از روز هفتم مهر، نبرد در طرفين رودخانه کرخه ادامه يافت که شرح اين مرحله از عمليات پدافندي به ترتيب زير بود.
حوادث روز هفتم مهر چنين بود که فرمانده جديد تيپ – سرهنگ زرهي ستاد امر الله شهبازي – معاون جديد تيپ – سرهنگ 2 قندي – فرماندهي اين تيپ از هم گسيخته را به دست گرفتند. تلاش کردند، يگانهاي تيپ را در مواضع شرقي رودخانه کرخه در اطراف مستقر و پل را حفظ کنند و به عهده گرفتن فرماندهي اين چنين يگاني، واقعاً مشکل بود. چون شناخت متقابل قبلي در امر فرماندهي، عامل بسيار موثري است. برعکس فرماندهاي که تازه فرماندهي رهبري يگاني را به عهدهدار ميشود، مدتي طول ميکشد تا روش خود را به زير دستان بقبولاند. و براي اين منظور لازم است فرمانده مدتي حضوراً همه افراد يگان را در يک محل جمع و با آنان صحبت کند. هدفها و نظريات و روشهاي خود را براي کليه افراد يا حداقل کليه افسران و درجهداران فرمانده تشريح کند، تا تفاهم متقابل به وجود آيد. ولي در صحنه نبرد، انجام اين کار به هيچ وجه مقدور نيست. اگر سيستم فرماندهي مختل شده، صحبت و مذاکره و مشاوره حتي با فرماندهان يک رده پايينتر نيز مقدور نيست. به هر حال، در اين شرايط، فرمانده تيپ، عهدهدار هدايت يگانهاي متلاشي شده اين منطقه گرديد.
فرمانده تيپ، وضعيت تيپ را در روز هفتم مهر چنين گزارش داد. با همه تلاشهايي که يگانها کردهاند، نتوانستند مواضع غرب رودخانه کرخه را حفظ کنند. تمام منطقه غرب رودخانه کرخه به اشغال نيروي متجاوز درآمده است. سرپرست تيپ مفقود گرديده، اکثر پرسنل شهيد يا مجروح يا مفقود شدهاند. فعلاً با نا اميدي در حوالي شهرک بابک (شهرک آزادي) هستيم. از پرسنل و وسايل، تعدادي معدود باقيمانده که قادر به انجام مأموريت نيستند. نميدانم چه بکنيم، تکليف را روشن نماييد.
عمليات پدافندي كرخه – شوش
انتهای مطلب