سرهنگ بازنشسته خلبان اژدر نظری می¬گوید:
3 روز متوالی گوش به زنگ و منتظر فرصت بودیم تا اینکه در روز چهارم هیکل غول آسای شناور بزرگی را در اطراف جزیره بوبیان مشاهده نمودیم و با پرواز به سمت آن و شلیک یک موشک ماوریک، پس از چند ثانیه کوهی از آتش و دود و تکههای شناور به آسمان پرتاب شد و به دنبال آن انفجارهای پیدرپی و شدیدی ملاحظه نمودیم.
از مواردی که پرواز بالگردهای214 را با مشکل مواجه ساخته بود اسلینگ و حمل تجهیزات به صورت بار خارجی بود. زیرا حجم زیاد بعضی از این تجهیزات مثل (جیپ و تفنگ 106 مربوطه) باعث برهم خوردن تعادل بالگرد در حین پرواز میگردید و چنانچه پرواز دقیقی انجام نمیگرفت سقوط بالگرد حتمی بود. آتش سنگین توپخانه و حضور هواپیماهای دشمن در این لحظات هم مزید بر علت و کار را برای خلبانان بسیار مشکل ساخته بود.
حضور مسئولین به خصوص فرمانده گردان بالگردهای214 (امیر سرتیپ دوم بازنشسته خلبان علیرضا فیروزان) در بین خلبانان جمعی خود و پرواز با آنها در این لحظات حساس باعث تقویت روحیه و افزایش جسارت آنها برای انجام این پروازهای سخت گردیده بود به صورتی که آنها بدون هیچ مشکلی به خوبی این تجهیزات را اسلینگ و در منطقه فاو پیاده می نمودند.
از دیگر اتفاقات مهم این عملیات سقوط یک فروند هواپیمای جنگی دشمن توسط خلبانان هوانیروز بود. هرچند بالگرد کبرا با توجه به مأموریتی که برای این وسیله تعریف گردیده نبایستی با هواپیماهای جنگی مقابله نماید ولی در ارتش جمهوری اسلامی ایران، هدایت این وسیله در طول هشت سال دفاع مقدس را خلبانانی بر عهده داشتند که خیلی از معیارها و معادلات جهانی پرواز را بر هم زده بودند و با شهامت و جسارتی که از خود نشان میدادند هیچ سلاحی حتی هواپیماهای جنگی دشمن در منطقه از خشم آنها در امان نبودند.
در عصر پنجمین روزمأموریت، فرمانده عملیات هوانیروز در یک بازدید کوتاه عنوان نمود (این نقطه فردا باید تخلیه شود). پس از گفتن این جمله به سوی دارخوین پرواز کرد.
دستور تخلیه عقاب شبانه به ما ابلاغ شد. صبح زود تیم مستقر در عقاب شروع به جابجایی بالگردها و دیگر وسایل و نیروهای فنی نمود. این کار تا ساعت 5/1 بعدازظهر طول کشید. آخرین بالگرد باقیمانده در حال استارت بود که یکباره سر و کله هواپیماهای دشمن پیدا شد و شروع به بمباران کردند.
بمباران به حدی پر حجم و شدید بود که پس از خاتمه وقتی از نقطه عقاب بازدید کردیم حتی کوچکترین آثاری از سولههایی که در آنها اسکان داشتیم، وجود نداشت. وجود بیشماری از بمبهای خوشه ای عمل نکرده در کنارآثار به جا مانده از بمباران به ما تلنگرمی زدکه اگراقدام به تخلیه نکرده بودیم،فاجعه عظیمی را باید متحمل می شدیم.
سرهنگ بازنشسته خلبان جهانگیر کاووسی میگوید:
من در این عملیات افسر رابط و در کنار دریاچه نمک بودم و صحنه هدف قرار گرفتن و سرنگونی آن هواپیما را به اتفاق درجهدار مخابراتم از روی زمین کاملاً مشاهده نمودیم. در آن لحظه نیروهای دیگر هم شاهد این اتفاق بودند. هواپیما به وسیله آتش پر حجم سه فروند بالگرد کبرای هوانیروز که در حال عملیات بودند مورد اصابت قرار گرفته و سرنگون شد. در آن عملیات من شاهد سرنگونی دو فروند از بالگردهای عراق هم بودم.
به عنوان نمونه خلبان حسن خدابندهلو که خود از نزدیک دستی بر آتش جنگ داشته است میگوید:
عجیب ترین واقعه در تاریخ جنگ که از همان مقطع جنگ (عملیات والفجر8)، جهانیان را به شگفتی فرو برد، انهدام یک فروند هواپیمای میراژ 2000 توسط یکی از خلبانان هوانیروز است که متأسفانه هیچ وقت آن طور که شایسته است به این حماسه بزرگ که چگونه یک فروند بالگرد کبرا توانسته است یک فروند جنگنده عراقی را نابود سازد،پرداخته نشد1.
در روزنامه کیهان شماره 12973 مورخه دوشنبه 28/11/1364 آمده است:
“نخستین هفته نبردی گسترده در جنوب خاک عراق را در حالی پشت سر میگذرایم که نیروهای اسلام در راه رسیدن به آخرین بندر عراق در خلیج فارس هستند. این پیشروی با حملات وسیع، بی سابقه و سنگین جنگندهها و بالگردهای هوانیروز و هواناو ایران توأم شده است. طی نبردهای روز گذشته جنگندهها و بالگردهای ایران همزمان با پیشروی نیروهای اسلام در محور استراتژیک فاو – امالقصر، تیپهای پیاده و زرهی دشمن را زیر آتش گرفتند”.
بالگردهای هوانیروز ایران طی روز گذشته به شکار تانکها و واحدهای زرهی و پیاده عراقی در امتداد جاده فاو – امالقصر پرداختند. از جمله یک یگان از نیروهای زرهی سپاه هفتم عراق که برای انجام پاتک وارد عملیات شده بود، مورد تعقیب بالگردهای توپدار هوانیروز قرار گرفت و چندین دستگاه تانک پیشرفته تی-72 به هنگام فرار مورد هدف قرار گرفت و نابود شد.
انتهای مطلب