سرهنگ فنی هوائی حسینعلی جمشیدی:
در عملیات والفجر8 ما در نقاطی با نامهای (عقاب، مهدی) در جاده جراحی مستقر بودیم.نقطه عقاب در نزدیک بیمارستان الزهرا قرار داشت و نقطه مهدی مسافتی جلوتر بود. این دو نقطه گذشته از اعزام تیمهای پروازی به مأموریت،محلی نیز برای گردهمایی خلبانان و نیروهای فنی برای گرفتن خطمشی و توجیهات شده بودکه بیشترازنقطه عقاب استفاده میشد.
نیروهای هوانیروزباسابقهای که از بمباران هواپیماهای دشمن در منطقه داشتند با گذشت چند روز از این جمع شدن روزانه، به فرمانده عملیات وقت گاه و بیگاه هشدار جابجایی عقاب را میدادند.اما فرمانده با گفتن (فعلاً زود است) از اقدام به این کار خودداری می کرد.
در عصر پنجمین روزمأموریت، فرمانده عملیات هوانیروز در یک بازدید کوتاه عنوان نمود (این نقطه فردا باید تخلیه شود). پس از گفتن این جمله به سوی دارخوین پرواز کرد.
دستور تخلیه عقاب شبانه به ما ابلاغ شد. صبح زود تیم مستقر در عقاب شروع به جابجایی بالگردها و دیگر وسایل و نیروهای فنی نمود. این کار تا ساعت 5/1 بعدازظهر طول کشید. آخرین بالگرد باقیمانده در حال استارت بود که یکباره سر و کله هواپیماهای دشمن پیدا شد و شروع به بمباران کردند.
بمباران به حدی پر حجم و شدید بود که پس از خاتمه وقتی از نقطه عقاب بازدید کردیم حتی کوچکترین آثاری از سولههایی که در آنها اسکان داشتیم، وجود نداشت. وجود بیشماری از بمبهای خوشه ای عمل نکرده در کنارآثار به جا مانده از بمباران به ما تلنگرمی زدکه اگراقدام به تخلیه نکرده بودیم،فاجعه عظیمی را باید متحمل می شدیم.
سرهنگ خلبان محمد چوببندی (خلبان بالگرد شنوک)
در هشتمین روز عملیات فاو با یک فروند بالگرد شنوک از منطقه دارخوین به سوی نقطه المهدی برای حمل بار خارجی در حال پرواز بودم. همپروازم در آن مأموریت، خلبان احمد منوچهریفر بود. پس از فرود در نقطه المهدی مشاهده کردیم که مسئولان هوانیروز و سپاه نیز حضور دارند.
با مشاهده محموله، که یک دستگاه سکوی پرتاب موشک با حجم و وزن سنگین بود که می بایست به آن طرف اروند (فاو) حمل شود، احساس کردیم که انجام این مأموریت با توجه به بزرگی شنوک و سکو، و وجود هواپیماهای متعدد دشمن و توپخانه امکان پذیر نبوده و صد در صد هدف قرار خواهیم گرفت.
موضوع را با مسئولان در میان گذاشتیم، پی به وخامت انجام کار بردند و با شور و مشورت عنوان نمودند «فعلاً به منطقه دارخوین باز گردید تا برای این مسئله راه حلی پیدا کرده و شما را با خبر سازیم».
همان لحظه ما به سوی دارخوین پرواز کردیم. در حین پرواز وقتی به نقطه عقاب رسیدیم، نیروهای هوانیروز را مشاهده کردیم که با اشاره دست سعی داشتند تا مطلبی را به ما بفهمانند. با اشارههای آنها فکر کردیم که در بالا و اطرافمان هواپیماهای دشمن قرار دارند و آنها به ما هشدار می دهند که مواظب باشیم. امنیت و دقت پرواز را بیشتر کردیم و بسوی دارخوین مسیر را ادامه دادیم. نزدیک دارخوین که رسیدیم دود زیادی را مشاهده کردیم که از نقطه استقرار هوانیروز و واحدهای اطرافش به هوا بلند است.
بخشی از عملیات بالگردهای هوانیروز با هماهنگی جنگندههای نیروی هوایی صورت گرفت و شمار قابل توجهی از مواضع، تجهیزات و نفرات عراقی بر اثر این حملات از بین رفت.
پیشروی چندین کیلومتری نیروهای اسلام در جاده فاو – امالقصر با بمباران مواضع عراق در این مسیر توسط هواپیماها و بالگردهای ایران سرعت بیشتری گرفته است..
ارتش عراق در سه پاتک سنگین در شمال فاو دهها تن دیگر از نفرات و شمار قابل توجهی از تجهیزات هود را از دست داد. در جریان این پاتکها که طی روز گذشته انجام شد یک فروند دیگر از جنگندههای ارتش عراق و یک فروند بالگرد «سوپر فرسئون» سرنگون شد. به این ترتیب مجموع هواپیماهای ساقط شده ارتش عراق در طول عملیات به سه فروند رسید. در همین حال خلبانان هوانیروز مواضع و تجهیزات دشمن را به آتش کشیدند.
بالگرد هوانیروز یک فروند بالگرد عراقی را شکار کرد: یک فروند بالگرد عراقی در یک نبرد هوایی کمنظیر توسط بالگرد هوانیروز ایران شکار شد. یک فرمانده هوانیروز در پی این حادثه اعلام کرد: چنین درگیری مستقیم بالگردها از موارد نادر است که در جنگ اتفاق میافتد و اتخاذ تاکتیک ویژه و به موقع، خلبان بالگرد را قادر میسازد تا بالگرد دیگر را شکار کند. وی مهارت خلبانان هوانیروز را در دنیا بینظیر توصیف کرد. با سقوط این بالگرد شمار بالگردهای ساقط شده عراق در طول عملیات والفجر8 به چهار فروند رسید. لازم به یادآوری است که این پنجمین بالگرد عراقی است که از ابتدای جنگ تحمیلی تا کنون توسط بالگردهای هوانیروز سرنگون شده است.
سرهنگ فنی هوائی حسینعلی جمشیدی:
در عملیات والفجر8 ما در نقاطی با نامهای (عقاب، مهدی) در جاده جراحی مستقر بودیم.نقطه عقاب در نزدیک بیمارستان الزهرا قرار داشت و نقطه مهدی مسافتی جلوتر بود. این دو نقطه گذشته از اعزام تیمهای پروازی به مأموریت،محلی نیز برای گردهمایی خلبانان و نیروهای فنی برای گرفتن خطمشی و توجیهات شده بودکه بیشترازنقطه عقاب استفاده میشد.
نیروهای هوانیروزباسابقهای که از بمباران هواپیماهای دشمن در منطقه داشتند با گذشت چند روز از این جمع شدن روزانه، به فرمانده عملیات وقت گاه و بیگاه هشدار جابجایی عقاب را میدادند.اما فرمانده با گفتن (فعلاً زود است) از اقدام به این کار خودداری می کرد.
در عملیات والفجر8 از وجود بالگردهای کبرا برای پشتیبانی آتش سنگین، از بالگردهای 214 و شنوک برای ترابری تجهیزات و هلیبرن نیروها و تخلیه مجروح، و از بالگردهای 206 برای شناسایی دشمن استفاده گردید که در هر سه مورد موفق بودیم.
در مقابله با موفقیت ما، دشمن نیز سنگین ترین فعالیت را برای هواپیماهایش اختصاص داده بود. حجم زیاد پرواز، بمبارانهای پی در پی و تعقیب و گریز با بالگردهای ما از نکات پر حادثه والفجر8 میباشد. به عنوان نمونه در یکی از پروازها بیش از یک ساعت چند هواپیمای جنگده دشمن از صحرای جفیر تا دارخوین و انتهای آبادان در تعقیب ما بودند که با ترفند و مانور از رگبار و موشکهای آنها جان به در بردیم.
در همان عملیات بود که یک فروند از جنگندههای مدرن دشمن بهوسیله بالگردهای کبرا سرنگون شد و این در تاریخ جنگ بی سابقه است.
نکته دیگر عملکرد هوانیروز در عملیات والفجر8 در کنار هلیبرن، تخلیه مجروحان با بالگردهای 214 و شنوک بود که در سریعترین زمان ممکن از مناطقی با نام باغچههای 1 الی 9 انجام میگرفت.
پس از خاتمه جنگ، به کرات اتفاق افتاده است که در ملاقاتهای حضوری و یا با تلفن با من تماس گرفتهاند که من نجات یافته هوانیروز در عملیات والفجر8 هستم، در حالی که حتی این اشخاص را نمیشناسیم.
انتهای مطلب