ارتش در فاو(عملیات والفجر8) (31)
بخش دوم: شرکت یگان‌های پدافندهوایی درعملیات والفجر 8

وعملیات پدافند هوایی)
عملیات شفق؛ نگاه مشترک به عملیات هوایی و عملیات پدافند هوایی
بخش نیروی هوایی در چاپ یکم کتاب ارتش در فاو به دلایلی که در ابتدای همان بخش عنوان گردید، کامل نبود و به حق شایسته تلاش و عملکرد افتخار آمیز و ارزنده آن نیرو نبود و پیشاپیش می‌توانست پیش بینی کرد که مورد اعتراض سازمان و کارکنان با فرهنگ و توانمند آن قرار خواهد گرفت که چنین شد. از این رو طی تماس با مرکز مطالعات و پژوهش نهاجا در نظر گرفته شد که در چاپ بعدی در حد توان و در اختیار گرفتن مدارک، نقص موجود بر طرف گردد. اینک آنچه به دنبال خواهد آمد، حاصل یک پژوهش چند ماهه و فراگیر درباره عملکرد نهاجا در پشتیبانی از عملیات والفجر8 برای آزادسازی بندر استراتژیک فاو است که تحت عنوان عملیات شفق با ذکر مورد بیان می‌گردد.
مورد 1- بخشی از مطالب این پژوهش به اجبار در چاپ یکم به روش دیگری آمده است که ممکن است با آنچه بیان می شود کمی متفاوت باشد. که به علت عدم دسترسی به مدارک مستند در چاپ یکم می‌باشد.
مورد 2- در این پژوهش امکان تفکیک عملکرد پشتیبانی هوایی و عملکرد پدافند هوایی مقدور نشد زیرا این دو بخش لازم و ملزوم همدیگر تشخیص داده شده است.

الف- پیشگفتار:
سال 1364 در شرایطی آغاز گردید که رکورد نسبی بر جنگ حاکم بود و طولانی شدن جنگ و محاصره‌ی اقتصادی و محدودیت‌های گوناگون به لحاظ جنگ افزار و قطعات یدکی مورد نیاز، توان رزمی نهاجا را می کاست.
از زمان عملیات خیبر در سال 1363 تا کنون چنین بود. هر روز و هر شب از شمالغرب استان آذربایجان غربی تا تنگه هرمز، هواپیماهای «اف ـ14» و «اف ـ5» و «اف ـ4» به همراه هواپیماهای سوخت رسان و هواپیماهای جمع‌آوری کننده اطلاعات الکترونیکی در پرواز بودند و هر روز پس از روز دیگر نیاز به قطعات هواپیما و سلاح و انسان‌های جوان آموزش دیده بیشتر می‌شد، کمبود خلبانانی که به علت کثرت پرواز از نظر جسمی به تدریج کنار گذاشته می شدند و جایگزین نمی‌شدند بیشتر احساس می‌شد.
در اواخر سال 64 اوضاع تا حدودی بهبود یافته بود. به همین نظر طرح عملیاتی بزرگ و سرنوشت‌ساز والفجر8 از سوی قرارگاه خاتم‌الانبیاء(ص) ابلاغ گردید که در آن قرار بود توسط نیروی زمینی و نیروی دریایی ارتش و سپاه پاسداران به اجرا گذارده شود. نیروی هوایی نیز می‌بایستی با بخشی از توان خود این طرح را پشتیبانی نماید.
پشتیبانی نیروی هوایی به این معنی بود که آتش پشتیبانی هوایی «air fire support» را باید برای نیروهای تک کننده فراهم می‌نمود و همزمان دفاع هوایی «air defense» از آسمان منطقه عملیات را انجام می‌داد و هشدار اولیه از حملات هوایی دشمن و جمع‌آوری اطلاعات را در منطقه عملیات تا جایی که پایگاه‌های هوایی عراق وارد عملیات دفاعی می شدند می‌بایستی تأمین می‌نمود. و در نهایت سیل عظیم کالاها و نیروهایی که وجود آنها در رزم ضرورت داشت مانند انواع سلاح، خودرو، مهمات، مواد غذایی و همچنین نفراتی را که ارتش سپاه معرفی می کردند در حد لشکر و تیپ و گردان به منطقه عملیات با هواپیماهای ترابری خود به صورت خدمات پشتیبانی رزمی «combat service support» حمل می کرد و برعکس کالاهای فرسوده را به مراکز تعمیراتی و مجروحین را به مراکز درمانی می رسانید.
عملیات والفجر8 در شرایطی آغاز می‌شد که نیروی هوایی تجربه بسیار گرانبهایی از جنگ به دست آورده بود و می‌دانست که دشمن در هر مرحله‌ای از این جنگ که تحت فشار قرار می‌گیرد بلافاصله اقدام به توسعه جنگ در خلیج فارس و ادامه حملات هوایی به نفتکش‌ها و کشتی‌های حامل کالاهای تجاری و همچنین تشدید حملات هوایی به جزیره‌ی خارک و در آخر، جنگ شهر‌ها را پیش خواهد کشید.
نیروی هوایی به تازگی و اندکی قبل، از جنگ شهرها فراغت یافته بود. اما با اجرای این عملیات باید دوباره در انتظار مرحله‌ی جدیدی از جنگ شهرها می‌بود.
در آن زمان اغلب دستور پروازهای استراتژیک و اجرای عملیات استراتژیک هوایی از طریق گروه کار نظامی واقع در نهاد ریاست جمهوری صادر می‌گردید.
از طرفی این نیرو می‌بایستی نیروی هوایی دشمن را از حضور بر فراز منطقه نبرد دور نگهدارد تا نیروهای رزمنده‌ی زمینی و دریایی به راحتی کار خود را تا رسیدن به سرپل و تصرف جزیره‌ی فاو و اتخاذ سرپل در آنجا ادامه دهند، از سوی دیگر نیروهای رزمنده زمینی و دریایی به این صورتی که می‌خواستند وارد نبردهای والفجر8 با دشمن بشوند فاقد سیستم موشکی ضد هوایی صحنه نبرد بودند. «theatre air defence» و دفاع هوایی از صحنه نبرد به گونه ای تبلیغ شده بود که انگار این مهم وظیفه نیروی هوایی است و نهاجا ناگزیر بود به تبلیغ نام و نشانی که داشت این مسئولیت سنگین را علیرغم مجهز نبودن به نوع مناسب سیستم بپذیرد و در عمل موشک‌های زمین به هوای تاکتیکی خود را به صحنه عملیات بکشاند. در حالی که این موشک‌های هاگ که در اختیار نهاجا بود برای این کار ساخته نشده بود. سپاه و نیروی زمینی ارتش می‌بایستی سیستم موشکی ویژه‌ی صحنه‌ی نبرد‌های زمینی را دارا می‌بودند که نبودند.
به این ترتیب بود که فصل جدیدی از خدمات پدافند هوایی و موشکی در جنگ عراق و ایران پدید آمد و والفجر8 با حجم وسیع تری از امکانات و مقدورات هوایی در کنار نیروهای رزمنده زمینی در خط مقدم صحنه نبرد و در میانه‌ی میدان رزم زمینی همراه گردید و پدافند زمین به هوای نهاجا به سرعت متحرک شد و روانه‌ی میادین نبرد گردید.
این تحول در امر پشتیبانی از نیروهای زمینی و دفاع هوایی و حضور کارکنان پدافند زمین به هوا در خط مقدم نبردهای زمینی، نیاز به قرارگاه رزمی ویژه هوایی داشت که گروه‌های رزمی مانند آماد و پشتیبانی رزمی، ارتباطات رزمی، امداد و درمان رزمی، مهندسی رزمی را که همگی در حالی که خدمات پشت جبهه را تداعی می‌کردند، در میانه‌ی میدان نبرد نیز حضور داشته باشند و آنها را هدایت نمایند. آن قرارگاه نیز فراهم گردید و به نام قرارگاه رعد شهرت یافت.

انتهای مطلب

منبع: عملیات والفجر8(ویراست دوم)، اسدی، هیبت الله، 1400، ایران سبز، تهران

 

0 دیدگاه کاراکتر باقی مانده