عملیات شفق: نگاه مشترک به عملیات هوایی و عملیات پدافند هوایی
چ- جغرافیای منطقه عملیات:
خط مقدم منطقه عملیات از مقابل هورالعظیم شروع میشد و تا اسکلههای البکر و الامیه برای ارتش ادامه مییافت. در عمق نهاجا به پایگاه هوایی ناصریه میاندیشید که پرواز بمب افکنهای نیروی هوایی عراق ممکن بود از آن جا آغاز گردد.
در حقیقت مختصات جغرافیایی منطقه عملیات از نظر عمیات هوایی چنین بود:
2930 شمالی 4840 شرقی 3240 شمالی 4740 شرقی 3230 شمالی 4550 شرقی 3100 شمالی 4600 شرقی که سکوهای نفتی البکر و الامیه، جزیره آبادان، حوالی فکه، شهر کوت در خاک عراق، شهر ناصریه در جنوب عراق و شهر مرزی صفوان، منطقه عملیات هوایی تنها برای این عملیات والفجر8 محسوب میشد. اما واقعیت این است که وقتی نیروهای سطحی ایران حملات خود را آغاز میکردند نهاجا میبایست بر فراز تک تک شهرها و بنادر و مناطق حساس و حیاتی میجنگید. از جمله جزیرهی خارک و خلیج فارس، اما منطقه عملیات برای نیروهای سطحی بسیار کوچک بود.
ح- تأثیر جغرافیای منطقه بر عملیات هوایی:
منطقه عملیات در جنوب منطقه عملیات خیبر در نظر گرفته شد. یعنی شبه جزیره فاو که در این صورت باید نیروهای زمینی و دریایی و سپاه از اروند عبور میکردند که کار بسیار سنگین و خطرناکی بود. زیرا نیروی هوایی دشمن به راحتی قادر بود نظم نیروهای ایرانی را در عرض رودخانه اروند که بیش از یک کیلومتر است و در برخی نقاط به چند هزار متر میرسد در هم ریزد و آنها را به گونه ای پراکنده سازد که ارتباطات بین نیروهای خط مقدم و فرماندهان تصمیم گیرنده در قرارگاهها را قطع کند و عملیات را ناکام گذارد. اما از سوی دیگر مسیر ورود هواپیماهای دشمن به منطقه در یک قطاع غربی کمتر از 90 درجه محدود میشد و این برای هواپیماهای «اف ـ 14» و رادارهای بندر امام، دزفول و بوشهر کار روبرو شدن با دشمن را بسیار آسان میکرد.
از طرفی همین قطاع محدود وضعیت درگیری با آتش موشکهای زمین به هوای هاگ را که توسط فرماندهی پدافند هوایی بر اساس تجربیات عملیات خیبر و سایتهای بدر و تبوک، چنین آسان می نمود، سمت انتظار دیگر، یک قطاع گسترده 270 درجهای نبود و از این جهت منطقه بسیار مناسب برای عملیات تشخیص داده شد.
البته در این عملیات سایت موشکهای ضد هوایی هاگ بنام کوثر در منطقهای به مختصات 3010 شمالی و 4840 شرقی قرار داده شد که بیشترین تلفات و ضایعات هوایی را به هواپیماهای دشمن این سایت وارد نمود.
خ- امکانات هوایی دشمن:
وضعیت نیروی هوایی ارتش عراق نیز یک وضعیت بهتری از نیروی زمینی این ارتش داشت. اولاً هواپیماهای میراژ«F-1»و«EQ-5».«EQ-6» را از فرانسه دریافت کرده بود و به شدت هواپیماهای F14 نهاجا را تهدید میکرد. از سوی دیگر به کشتیهای تجاری، نفت کش و بنادر نفتی و پایانههای نفتی در خلیج فارس، با این هواپیماها بهتر از گذشته میتوانست دسترسی داشته باشد و منهدم نماید.
هواپیماهای میگ29 و سوخوی24 را نیز دریافت کرده بود. اما هنوز بصورت کاربردی تأثیر چندانی بر پتانسیلهای نهاجا نداشتند.
پایگاه هوایی کوت و فرودگاهی در نزدیکی شهر العماره، پایگاه هوایی شعیبیه در بصره و پایگاه هوایی ناصریه با هواپیماهای میگ ـ 23 و سوخوی ـ22 و میگ ـ21 تجهیز شده بودند و این هواپیماهای سوخوی ـ22 قابلیت حمل موشکهای ضد رادار را به نام «KH-28» داشتند. نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران که میتوانست از میدانهای نبرد زمین با موشکهای زمین به هوای هاگ دفاع کند سیستمهای راداری این موشکها که قرار بود وارد صحنه شود به شدت در برابر KH-28 آسیب پذیر بودند. زیرا باید به محض حضور هواپیماهای سوخوی ـ22 در منطقه بصره و فاو بلافاصله سیستم رادار هاگ را در حالت غیر عملیاتی «STANDBY» قرار میدادند تا موشکی به سوی آنها پرتاب نشود از طرفی هجوم هواپیماهای عراقی در این لحظات «STBY»بی امان میشد.
هواپیماهای میگ ـ25 نیز از پایگاه حبانیه هر روز بر میخاستند و به سمت بوشهر و جزیرهی خارک روانه میشدند و بمبهای خود را بدون نشانه روی جزیره یا روی بوشهر فرو میریختند.
این وضعیت اجازه نمیداد که هواپیماهای عکس برداری هوایی به منطقه بروند و از گسترش نیروهای دشمن عکس تهیه کنند. البته در روزهای آخر بالاخره فرصتی پیدا میشد و عکس قبل از آغاز عملیات بدست میآمد که فرمانده قرارگاه خاتمالانبیاء(ص) از روی این عکس تفسیر شده در مییافت که نقاط ضعف و قوت دشمن در منطقه در چیست؟
دشمن نیز از هواپیمای بلند پرواز میگ ـ25 برای عکسبرداری استفاده میکرد و اخیراً فرماندهان و خلبانان دشمن دریافته بودند که میگ ـ25 در ارتفاع هشتاد هزار پایی بالای سطح دریا از سوی اف ـ14 و موشک معروف فنیکس تهدید نمی شود. فرماندهان ایرانی هم این موضوع را پس از شلیکهای متوالی و به هدر دادن موشکهای فنیکس و هاگ دریافته بودند.
د- امکانات هوایی خودی:
برای عملیات والفجر8، در حقیقت نیروهای ارتش تحت امر فرماندهان سپاه قرار گرفته بودند و غواصان نیروی دریایی ارتش و تعدادی از پرسنل سپاه قرار بود که سرپلی را در ساحل غربی اروند بگیرند و بتدریج نیروهای زمینی این سرپل را توسعه دهند. البته با استفاده از یک دهنه پل نظامی از پیش ساخته شده این کار انجام میگردید.
نیروهای رزمنده ایرانی در سه قرارگاه عمده باید این عملیات را تحت امر قرارگاه خاتمالانبیاء(ص) به اجرا در میآوردند.
قرارگاه نوح نبی (ع) در کنار جادهی قفاص به اروند کنار تشکیل شده بود. قرارگاه کربلا در نقطه ای در کنار جاده چویبده به ابودیره و فرخپی استقرار یافته بود. اما قرارگاه سوم، قرارگاه رعد بود که قرارگاه هوایی بود و به فرماندهی سرهنگ خلبان عباس بابایی در پایگاه امیدیه تشکیل شده بود و عملیات مشترک والفجر8 را که اغلب سپاه از آن به عنوان عملیات مستقل سپاه یاد میکند پشتیبانی می نمود.
پایگاه هوایی ششم شکاری در استان بوشهر و پایگاه هوایی چهارم شکاری در دزفول در شمال خوزستان و پایگاه پنجم شکاری در امیدیه با هواپیماهای اف ـ4 ای و اف ـ5 ای در این عملیات نقش بمب افکنها و جنگنده رهگیریهای محلی را ایفا میکردند. پایگاه هوایی هفتم شکاری در شیراز و پایگاه هشتم شکاری در اصفهان در بخش جنگنده رهگیرهای منطقهای وارد عملیات شده بودند، با هواپیماهای اف ـ14 و پایگاه یکم شکاری و فرماندهی اطلاعات و شناسایی نهاجا در بخش اطلاعات عملیاتی وارد کارزار شده بودند و پایگاه یکم ترابری در مهر آباد و پایگاه هفتم ترابری در شیراز به عنوان خدمات پشتیبانی رزمی این عملیات در کارزار والفجر8 وارد شده بودند.
فرماندهی پدافند هوایی نهاجا نیز با ایستگاههای رادار دزفول، بندر امام، بوشهر، بهبهان در بخش هشدار اولیه و هدایت هواپیماهای رهگیر علیه نیروی هوایی دشمن وارد معرکه شده بود و همچنین مسئولیتی را که هرگز برای آن تجهیز نشده بود پذیرفت و آن مسئولیت موشک تغییر یافتهی زمین به هوای هاگ در سایتهای کوثرـ3 و کوثرـ4 بود که در قلب منطقه عملیات موضع گرفته بود.
پایگاههای نهم شکاری در بندر عباس و سوم شکاری در همدان و دوم شکاری در تبریز مسئولیت تأمین هواپیماهای از دست رفته در عملیات و خلبانان پایگاههای خط مقدم این عملیات یعنی دزفول، امیدیه و بوشهر را بر عهده داشتند.
انتهای مطلب