پارۀ تن (قسمت ششم)

سران گروهک منافقین در سال 62 با توجه به اینکه وعده‌هایشان در زمینه سرنگونی نظام تحقق نیافته و تقریباً تمام برداشت­های آنان از اوضاع ایران غلط از آب درآمده و این موضوع به تدریج باعث مسئله­دار شدن نیروهای زیرمجموعه و نارضایتی آنان شده بود و با توجه به اینکه پاسخ واضح روشنی در این رابطه برای اعضای خود نداشتند، به منظور جلوگیری از ریزش نیروها و وابسته نمودن هرچه بیشتر آنان به این گروهک به طوری که قادر نباشند از نفاق فاصله بگیرند، تا شرایط بهتر و مساعدتری فراهم شود، طی اقدامی بی‌سابقه و مفتضح، آغاز انقلاب نوین ایدئولوژیک را اعلام نمودند و در پی آن به زنان مسئولیت­های جدیدتری در رده­های بالا محول گردید و شخصیت زن در رأس هرم به عنوان وسیله­ای برای حفظ نیروها با مستمسک قرار دادن شعار برابری حقوق زن و مرد مطرح گردید.

مسعود رجوی در واقع با این عمل خود که به کودتای خزنده معروف گردید، ابتدا افرادی از سطوح بالای گروهک را که ممکن بود در آینده برای وی مشکل به وجود آورده و با خط مشی­‌های وی در سطح فرماندهی مخالفت نمایند، کنار گذاشته و تعداد قابل توجهی از زنان را به خصوص در سطوح فرماندهی جایگزین نمود.

بسیاری از این زنان، فاقد تجربیات و صلاحیت لازم برای احراز مشاغل و مسئولیت­های جدید بوده و پروسه­های سیاسی را کاملاً طی ننموده بودند که یک دفعه به مقامات فرماندهی و شورای رهبری رسیدند. در جریان این انقلاب به اصطلاح نوین ایدئولوژیک، مریم قجر (عضدانلو) از همسر خود مهدی ابریشمچی جدا شده و به همسری مسعود رجوی درآمد و مهدی ابریشمچی با مینا خیابانی ازدواج نمود. از آنجا که رهبری گروهک، وابستگی عاطفه­ای را مانعی برای مبارزه و مقاومت می­خواند، با شروع این عمل ننگین، بچه­دار شدن و قبول مسئولیت فرزند را برای نیروهای خود منع کرده و در امتداد این امر، طرح طلاق و جدایی رسمی زوج­ها در مقاطع مختلف مطرح گردید.

در پی فعالیت­های تروریستی منافقین که با منافع مشترک ایران و فرانسه در تضاد بود و اعلام مقامات ایرانی مبنی بر اینکه شرط اولیه برقراری روابط ج.ا.ا با فرانسه، اخراج مخالفین ایران از فرانسه و پرداخت نیمی از یک میلیارد دلار بدهی فرانسه به ایران می‌باشد، دولت فرانسه در مورخه 17/3/65 مسعود رجوی را از فرانسه اخراج کرد و سرکرده نفاق به دامان صدام حسین پناه برد. رجوی از این اقدام مزدورانه، به نام پرواز تاریخ­ساز به جوار خاک میهن نام برد و با حمایت صدام حسین در سال 66 نیروهای مسلح منافقین را تحت عنوان ارتش آزادی‌بخش سازماندهی نمود.

این نیروها در طول جنگ تحمیلی، به عنوان ستون پنجم دشمن عمل نموده و دوشادوش سربازان عراقی با نیروهای اسلام به امید سرنگونی نظام ج.ا.ا و در دست گرفتن قدرت به جنگ پرداختند و به تدریج با تقویت سازمان نظامی خود، جذب هرچه بیشتر هواداران، دریافت کمک­های تسلیحاتی و مادی از مخالفین ج.ا.ا و تجهیز نیروهایشان، بر قدرت خود افزودند و در نهایت در اواخر سال 66 خود رأساً با حمایت آتش توپخانه ارتش عراق اقدام به اجرای عملیات نظامی علیه نیروهای خودی نمودند. به خصوص در سال 67 در عملیات‌های پایانی جنگ دوشادوش نیروی متجاوز بعثی علیه نظام جمهوری اسلامی در همه صحنه­ها وارد جنگ شدند که به لطف و عنایت خداوند متعال مزد خیانت­هایشان را در پنجم مرداد سال 67 در عملیات مرصاد دریافت نمودند.

انتهای مطلب


 

0 دیدگاه کاراکتر باقی مانده