فرمانده علم و عمل: خاطره‌ای از کودکی و مواجهه با جنگ

گزیده ای از خاطرات زنده یاد سرتیپ 2 سید علی اکبر موسوی قویدل:
«سال ۱۳۲۰ بود و تبریز در اشغال نیروهای روس و انگلیس قرار داشت. خاطرات کودکی‌ام پر از لحظاتی است که روس‌ها را در خیابان‌ها می‌دیدیم؛ سوار بر اسب، مجهز و ترسناک. یک‌بار در راه مدرسه، زنی روسی مرا بغل کرد، بوسید و تکه‌ای قند به دستم داد. وقتی به خانه رسیدم، مادرم آن تکه قند را نگه داشت و گفت: در این روزهای سخت، هیچ‌چیز را نباید هدر داد. در همان دوران، برای اولین بار هواپیماهایی را دیدیم که بر فراز شهر پرواز می‌کردند. همه ما بچه‌ها با ترس به جان‌پناه می‌دویدیم، غافل از اینکه اگر بمبی رها شود، هیچ جان‌پناهی کارساز نخواهد بود. این تجربیات کودکی، تصویری از قدرت و خطرات جنگ را در ذهنم حک کرد.»

انتهای مطلب


 

0 دیدگاه کاراکتر باقی مانده