دبیرستان را با موفقیت پشت سر گذاشت و وارد دانشگاه افسری شد. در دانشگاه هم از دانشجویان فعال و موفق بود. پس از اتمام تحصیلات دانشگاه افسری دورۀ مقدماتی را در شیراز کذراند و به نیروی مخصوص منتقل شد. سپس در سال 1343 به آمریکا اعزام شد و دورۀ تکاور و آموزش های ویژه در شرایط سخت و طاقت فرسا را در آن کشور گذراند. یک سال بعد به ایران بازگشت و ازدواج کرد. یک سال بعد دوباره به انگلستان اعزام شد تا دورۀ تکاوری دیگری را بگذراند.
نام و نام خانوادگی | منصور وطن پور |
نام پدر | |
تاریخ تولد | 1317 |
محل تولد | اراک |
وضعیت تاهل و تعداد فرزند | متاهل – 2 فرزند |
نوع دیپلم و سال ورود به ارتش | 1333 |
رسته تخصصی | خلبان بالگرد |
نیروی استخدام کننده | هوانیروز |
تاریخ شهادت | 1359/07/09 |
محل شهادت | اهواز |
درجه هنگام شهادت | سرهنگ دوم |
مسئولیت هنگام شهادت | شناسایی توأم با عملیات |
مسئولیت های عمده حین خدمت |
فرماندهی عملیات هوانیروز در جنوب فرماندهی گردان در پایگاه هوانیروز اصفهان |
منصور وطن پور بعد از مدتی دوۀ عالی رسته ای را به مئت 14 ماه در آمریکا گذراند و پس از بازگشت به ایران در مرکز پیادۀ شیراز به مدت دو سال به عنوان استاد تکاور مشغول به خدمت شد.
بعد از تأسیس هوانیروز، شهید وطن پور برای گذراندن دورۀ خلبانی بالگرد کبرا، یک بار دیگر به آمریکا اعزام شد. در واقع او جزء اولین خلبانان کبرا بود.
بعد از گذشت دو سال و راه اندازی مرکز آموزشی اصفهان، مقرر شد که وطن پور، پایگاه هوانیروز کرمانشاه را نیز سازماندهی و فعال کند. او پایگاه هوانیروز کرمانشاه را سر و سامان داد و گروه رزمی سازماندهی شده و منظمی را تشکیل داد و پس از آن قرار شد پایگاه مسجد سلیمان را نیز سازماندهی کند که انقلاب پیروز شد.
پیروزی انقلاب اسلامی، تولد دوباره
در شرایطی که بعد از انقلاب پیش آمد، نیروهای ضد انقلاب با حمایت و رهبری عوامل بیگانه در نقاط مختلف کشور، مبادرت به ایجاد ناامنی و حملۀ مسلحانه به مراکز نظامی و اقتصادی کردند. تعداد بی شماری از نظامیان به طور داوطلب به مناطق مختلف عملیاتی در کردستان اعزام شدند. یکی از این نظامیان داوطلب، منصور وطن پور بود.
هنگامی که حملۀ ناجوانمردانۀ هواپیماهای عراقی آغاز شد، منصور به اتفاق خانواده اش در تعطیللات تابستانی در منزل برادرش واقع در بندر انزلی به سر می برد. برادرش ( ناخدا وطن پور)از آن روز چنین می گوید:" با شنیدن این خبر(حملۀ عراق به ایران) برادرم درنگ را جایز ندانست و ساعت چهار بعدازظهر همان روز سی و یکم، به اتفاق خانواده، انزلی را به مقصد تهران ترک کرد." همسرش می گوید:" بعد از برگشت از انزلی و فقط یک روز بعد از حملۀ هواپیماهای عراقی به فرودگاه مهرآباد، شب که به منزل آمد، به من گفت: باید برای دفاع از کشور به منطقۀ مرزی خوزستان برم. من گفتم: هنوز که کسی از تو نخواسته که بری! در جواب گفت: من برای چنین روزهایی وارد ارتش شدم و منتظر نمی مونم به من دستور بدن. آن شب تا صبح نخوابید و در اتاق قدم می زد. صبح روز بعد پس از اقامۀ نماز، خداحافظی کرد و ابتدا به اصفهان و بعد هم به عنوان فرماندۀ گروه رزمی، به اهواز رفت و هوانیروز را در حبهۀ مقدم فعال کرد.
سرهنگ خلبان بازنشسته "محمود ضرابی" همرزم دیگر شهید می گوید:" اولین پروازهای شناسائی در منطقه عملیاتی اهواز توسط من و شهید وطن پور، به وسییلۀ بالگرد کبرا انجام گرفت. شناسائی دقیق و آخرین تحرکات و تحولات نیروها، توسط مأموریت های شناسائی شهید وطن پور که خود نیز در آنها حضور داشت انجام می گرفت."
در هشتمین روز مهرماه، دسته ای از دانشجویان دانشگاه افسرس که به ابتکار شهید موسی نامجو به منطقۀ دهلاویه و سوسنگرد اعزام شده بودند. پس از چند کیل.متر راهپیمائی به سمت مواضع دشمن و هم زمان با تاریکی شب، ارتباط آنها با قرارگاه فرماندهی قطع شد. صبح روز بعد، شهید وطن پور به همراه سرگرد ذاکری، افسر اطلاعات لشکر 92 اهواز، یک مأموریت شناسائی در حوالی رود کرخه انجام دادند. پس از آن شهید وطن پور در یک عملیات نظامی، چند دستگاه از تانک های دشمن را منهدم کرد و در سومین مأموریت برای بررسی وضعیت دانشجویان اعزامی به سوسنگرد داوطلبانه اقدام به عملیات شناسائی می کند. در حین انجام همین مأموریت، مورد هدف گلولۀ دشمن قرار گرفت و هدایت بالگرد از دستش خارج شد. بالگرد وی هنگامی که از روی کابل های برق فشارقوی در حال عبور بود، به کابل برخورد کرد و با سر به زمین خورد. بالگرد به زمین برخورد کرد و در آتش سوخت.متأسفانه وطن پور به دلیل مجروح شدن و قفل شدن در بالگرد موفق به خروج از اتاقک نشد و مظلومانه در آتش سوخت و روح بی قرارش در جوار قرب الهی آرام گرفت. روحش شاد و راهش پر رهرو.
منبع: بی قرار/ احمد حسینیا/ نشر اجا/ 1389