آیا شروطی که ایران براي پذیرش صلح در اوایل جنگ گذاشته بود، مانند سقوط رژیم بعث، منطقی بود؟آیا این شروط بهانه اي براي ادامه جنگ نبود؟

وقتی که جنگ شروع شد اولین شرط ما به طور معقول خروج متجاوز از مناطق اشغالی بود. در تمام دنیا از گذشته تا حال و در آینده همه همین ایده را دارند که ابتدا باید وجود دشمن از منطقه اشغالی پاك بشود تا شرایط یکسان شود، زیرا زمین در گرو امتیازاتی است که دشمن می خواهد بگیرد؛ از امتیازات سیاسی یا اقتصادي یا ادعاي ارضی و چیزهاي دیگر. بنابراین در ابتداي جنگ ما اصرار داشتیم نیروهاي عراقی باید از ایران خارج بشوند تا آتشبس را بپذیریم و عراق هم روز ششم جنگ پیشنهاد آتشبس داده بود؛ ولی این در حالی بود که نزدیک به 15هزار کیلومترمربع از خاك وطن ما را در اشغال خود داشت و پذیرفتن آتشبس در آن شرایط یعنی واگذاري آن 15هزار کیلومتر. حال شما امروز میپذیرید که خرمشهر در دست عراق باشد، آبادان در محاصره، عراق در 15کیلومتري اهواز، از آن طرف هم نزدیک دزفول و اندیمشک بایستد و بعد ایران مذاکره کند که خواهش میکنم برو بیرون؟ اگر ایران چنین پیشنهادي را می پذیرفت، قطعاً ما ضرر کرده بود و امروز آن تصمیم مورد لعن و استیضاح شما بود. لذا شرط اول ما این بود که از مناطق اشغالی بیرون برود که از نظر حقوقی و منطقی شرطی است کاملاً معقول و چون عراق از مناطق اشغالی خارج نشد و تخلیه نکرده بود و ادعاهاي بیشتري را مطرح میکرد، جنگ ادامه پیدا کرد و روز به روز صدمات و خسارات ما بیشتر شد و لذا شروط ایران نیز اضافه می- گردید؛ براي این که کشور مورد حمله و تجاوز قرار گرفته بود و خسارات مالی و جانی بسیاري دیده بود. در هر صورت سقوط رژیم بعث در پاسخ هاي رسمی و بین المللی ایران نبود، بلکه خواسته ما متجاوز شناخته شدن صدام، تنبیه متجاوز، تخلیه اراضی اشغال شده و پرداخت غرامت بود و این شروط درواقع نوعی احقاق حق ایران بود که بایستی از متجاوز گرفته می شد.


بایگانی پرسش و پاسخ هفته
 

0 دیدگاه کاراکتر باقی مانده