شرایط دشوار آخر جنگ
جنگ در پایان سال 1366 و آغاز سال 1367 به علت تاثیر گذاری تحریمها وطولانی شدن مدت نبرد و حضور یگانها در خطوط پدافندی وارد مرحله دشواری شده بود وکشور از لحاظ اقتصادی سیاسی و نظامی افول محسوسی کرده بود، دراین مقطع زمانی کشورمان به دلیل تحریمهای ظالمانه اقتصادی و نظامی استکبار جهانی، علاوه بر عدم ثبات اقتصادی با کمبود مهمات و نیرو نیز مواجه بود. صنایع دفاعی ما در حدی نبودندکه بتوانند تمامی مهمات و مایحتاج نظامی ما را تولید کنند و به همین مناسبت دستورالعملی از معاونت آماد ارتش صادر شد که بر اساس آن کلیه مهمات ادوات جنگی در جبههها سهمیه بندی شد. به عنوان مثال ما در مقابل آتش پر حجم و مداوم دشمن بایستی روزانه فقط 9 گلوله خمپاره برای سه قبضه تیراندازی می کردیم.
بعد از دریافت این دستورالعمل به منظور صرفه جویی در مهمات همه یگانها ملزم به رعایت این دستور العمل گردیدند، در یکی از ایام که من در مرخصی بودم، ستوانسوم علی شیر اوژن جانشین گروهان در یگان حضور داشتند، در یکی از شبها نیروهای عراقی جهت شناسایی و یا اجرای تک محدود به خطوط پدافندی ما نزدیک شده بودند، کلیه خط پدافندی ما هم با اجرای آتش بر روی مواضع عراقیها بیشتر از سهمیه اعلام شده تیراندازی کرده بودند. حدود 10 روز بعد از اینکه از مرخصی برگشتم نامهای از دادسرای نظامی کرمانشاه به دستم رسید که دستور داده شده بود ستوان علی شیروژن معاون گروهان به علت تخطی از اجرای دستورالعمل صرفه جویی در مهمات، خود را به دادسرا معرفی نماید. با اینکه دو مرحله به دادگاه نظامی مراجعه نمود ولی به دلیل دو بار مجروحیت و رشادتهای ایشان در جبهههای جنگ این پرونده مختومه گردید. بنابراین در سال پایانی جنگ شرایط اداره جبهههای جنگ بسیار دشوار شده بود.
همچنین اضطراب ناشی از بمبارانهای شیمیایی به مراتب بیشتر از عملیاتهای فیزیکی عراق در شرایط روحی و روانی بچهها تأثیر میگذاشت.
در 6 ماهه پایان جنگ یعنی از بهمن ماه سال 66 13تا 31 تیر ماه سال 1367ارتش بعث عراق با تغییر راهبرد عملیاتی خود از پدافندی به آفندی مبادرت به عملیاتهای گستردهای در بسیاری از جبهههای جنگ کرده بود و توانمندیهای نظامی ما به علت طولانی شدن جنگ و ادامه تحریمها به طور قابل ملاحظهای کاهش پیدا کرده بود از طرفی اهداف ما با توانمندیهای نظامی همسو نبودند، سازمان مجاهدین خلق که سال 1365به کشور عراق پناهنده شده بودند برای مبارزه با کشور ما و کمک به ارتش بعث عراق در جبهههای جنگ دست به عملیاتهای متعدد چریکی به صورت گشتیهای شناسایی و رزمی برای به ستوه آوردن رزمندگان ایرانی در اردوگاه دشمن با ما میجنگیدند این وضعیت هم مزید بر علت شده بود و بر پیچیدگی شرایط دشوار جنگ افزوده بود.
تبدیل گردان766 از پیاده به تکاور
گردان ما (گردان (766) در فروردین ماه سال ۶۷ 13برای تغییر ساختار از پیاده به تکاور (به عنوان گردان تکاور لشکر) از خط پدافندی رها و به منطقه کاسهکبود گیلانغرب در دامنه ارتفاعات بازیدراز تغییر مکان داد، برای تغییر سازمان گردان از افسران و درجهداران و سربازان داوطلب و ورزیده از یگانهای مختلف لشکر دریافت کردید طی دو ماه گردان تغییر ماهیت داد و به گردان 766 تکاور با مأموریت جدید به عنوان گردان مستقل لشکرکه بکارگیری آن مستقیما در اختیار فرمانده لشکر قرار میگرفت، اولین مأموریت عملیاتی خود را با استقرار در خط پدافندی تنگاب در محور مواصلاتی قصرشیرین به نفتشهر آغاز نمود.
پذیرش قطعنامه
پذیرش قطعنامه598 شورای امنیت سازمان ملل هر چند به معنای پذیرش آتشبس از سوی ایران بود اما ارتش بعث عراق با تغییر راهبرد نظامی در جنوب و غرب مجدداً دست به عملیاتهای آفندی گستردهای به داخل خاک ایران زد و از طرفینیز نیروهای سازمان مجاهدین خلق (منافقین) که از سال 1365 به کشور عراق پناهنده شده بودند. جهت کمک به ارتش بعث عراق اقدام به عملیاتهای متعدد چریکی به صورت گشتیهای شناسایی و رزمی نموده و در اردوگاه دشمن با ما میجنگیدند.
با توجه به اینکه روز به روز شرایط جنگ دشوارتر میشد ارتش بعث عراق با تغییر راهبرد نظامی خود عملیاتهای آفندی در نقاط مختلف جبهههای جنگ آغاز نمود، عملیات آفندی 21 تیر 1367در منطقه جنوب در غرب دزفول و خرمشهر و بستان و سوسنگرد و متعاقب آن عملیات31 تیر 1367در غرب کشور با جابجایی یگانهای زرهی و مکانیزه خود و با پشتیبانی آتشهای پرحجم توپخانه، بالگرد ی و هوایی مبادرت به عملیات آفندی برعلیه یگانهای ما نمود، با شرایط ایجاد شده در منطقه استحفاظی لشکر ۸۱ زرهی کرمانشاه تصمیم گرفته شد برای مقابله با نفوذ ارتش بعث عراق در محورهای مواصلاتی و نفوذی تمهیداتی برای جلوگیری از رخنه آنها به خطوط پدافندی نیروهای خودی به عمل آید به همین منظور گردان ما با ساختار جدید تحت عنوان گردان تکاور در محور نفتشهر- تنگاب – قصرشیرین با ترکیب بندی گروه رزمی تکاور با دریافت یک گروهان تانک از گردان 285 زرهی به منظور مقاومت در این محور نفوذی حساس مستقر گردید.
از زمان استقرار یگان در منطقه استحفاظی فعالیتهای جمع آوری اخبار نیروهای عراقی در خط پدافندی روز به روز بیشتر میشد فعالیت گشتیهای شناسایی در شبانه روز، فعالیت شناسایی هواپیماها و بالگردهای عراقی، برداشتن سیمهای خاردار و…. خیلی زیاد شده بود که در اصول و قواعد رزم آفندی و پدافندی این قرائن و شواهد دال بر آمادگی ارتش بعث عراق برای تهاجم آفندی گسترده در آینده داشت.
حمله دشمن در 31/4/67
سرانجام در ساعت 0530صبح روز ۳۱ تیر ماه 1367 عملیات آفندی نیروهای عراقی با آغاز آتش تهیه شدید بر روی مواضع ما آغاز و بلافاصله یگانهای مانوری ارتش عراق از مواضع پدافندی خود به سمت مواضع ما باعبور از رودخانه تنگاب به حرکت در آمدند شرایط منطقه عملیات دشوارتر گردید و با اجرای آتشهای پرحجم توپخانه عراق بر روی مواضع ما تعدادی از کارکنان پایور و وظیفه شهید و مجروح شدند.حدود یک ساعت از تک آفندی عراقیها گذشته بود که رزمندگان دلیر و شجاع گروهان، دو بار تک عراقیها را ناکام گذاشتند ولی با موج دیگری از حمله مجدد ارتش عراق تعدادی از سربازان و یک افسر و یک درجه دار به شهادت رسیدند ( ستوان سوم تیمور امیریان معاون گروهان در حال هدایت یگان با گلوله تیربار تانکهای عراقی از ناحیه سر به شهادت رسید، گروهبان یکم احمد شریفی یکی از درجه داران شجاع و دلاور گروهان بود در حالی که با تیربار دوشکا به سمت نیروهای عراقی در حال تیراندازی بود با اصابت گلوله تانک به سنگرش با یک سرباز دیگر به شهادت رسید، سرباز محمدرضا امینایی و گروهبان سوم وظیفه حسین رزلانسری هر چه زمان میگذشت شرایط پیچیده تر و ارتباط بیسیم با فرمانده گردان دچار اختلال و پارازیت شدید از طرف عراقیها وارسال پیامهای فریبنده و جعلی با زبان فارسی گردید طوری که با تعویض چند فرکانس قادر به ارسال و دریافت هیچ پیامینبودیم در آن وضعیت بر اساس آموزشهای دریافتی، فرمانده یگان به عنوان فرمانده صحنه عملیات خود بایستی تصمیم بگیرد که همین کار هم انجام شد لذا ما به مقاومت و دفاع از خط پدافندی ادامه دادیم حدود ساعت00 ۱۱ بود که یگان در محور آسفالته نفتشهر به تنگاب به شدت درگیر بود ارتباط تلفنی با گردان قطع و تنها گاهی اوقات با تغییر فرکانس بیسیم به دشواری پیامیرا با فر مانده گردان ارسال و دریافت میکردیم در همین زمان وقتی که شرایط گردان از لحاظ تلفات نیروی انسانی زیاد شد تصمیم به عقبنشینی به مواضع بعدی در سه راهی تنگاب به قصرشیرین گرفته شد.در آنجا هم نیروهای عراقی با عبور از قصرشیرین به سمت گیلانغرب در حال پیشروی بودند ولی با مقاومتهای پراکنده نیروهای ما بخصوص در روی تپههای رادیو تلویزیون قصرشیرین طی نبردی دو ساعته چند دستگاه تانک و نیروهای پیاده به فرماندهی جانشین تیپ دوم زرهی بیستون سرهنگ محمد رضا نیکخواه جانشین تیپ 2 زرهی بیستون با تانکهای عراقی موجب تاخیر در حرکت عراقیها به سمت گیلانغرب گردید،پس از یک نبرد نابرابر دوساعته تعداد اندک رزمندگان همراه این شهید، جملگی توسط نیروهای عراقی در اقدامیغیر انسانی، با تانک از روی جنازه سرتیپ شهید محمد رضا نیکخواه و سه نفر دیگر از خدمههای تانک عبور کرده بودند که پس از حضور مجدد یگان ما در آن منطقه جنازه این شهدا راکاوش و پس از شناسایی تخلیه گردیدند .
از آن لحظات دشوار یادی کنیم از همرزمان ارجمندم در گروهان سوم که همجوار ما بودند ، در این عملیات ستوان دوم محمود مرآت ستواندوم یعقوب منفرد و ستوان سوم سعدالله منصوری که به علت قرار گرفتن گروهان در یک موقعیت جغرافیایی خاص، سمت راست آن یگان رودخانه الوند و در مقابل هم رودخانه تنگاب قرار داشت که یگانهای عراق با نفوذ در جاده آسفالته نفتشهر– قصرشیرین توانستند بخش عمده این گروهان را به محاصره خود درآورند و این سه افسر با تعدادی از سربازان و چند نفر درجه دار پس از سه ساعت نبرد دلاورانه به اسارت نیروهای عراقی درآمدند. گروهان یکم به علت اینکه از سمت چپ متکی به دامنه ارتفاعات گمکو بود عراقیها نتوانستند مواضع این گروهان را دور بزنند، با وضعیت دشواری که برای گروهان وگردان ایجاد شده بود با هماهنگی فرمانده گردان دستور عقبشینی به مواضع عقب تر در مواضع پدافندی عقب با تعدادی از کارکنان باقیمانده گروهان که کمتر ۷۰ نفر بودند به مواضع پدافندی چم امام حسن عقبشینی و تغییر مکان دادیم، با عقبشینی نیروهای ما در خط پدافندی ابتکار عمل از فرماندهان گرفته شده بود و از طرفی محل مناسبی که بتوان در آنجا مواضع پدافندی موثر دیگری را آرایش داد وجود نداشت.با همان شرایط یگان ما همراه یگانها دیگر ابتدا تا حاشیه رودخانه چم امام حسن و در بعد از ظهر آن روز تا گردنه کاسهگران گیلانغرب عقبشینی کرد،وتا روز 6 مرداد با باقیمانده گردان در کنار سایر یگانها در محور گیلانغرب در روی ارتفاعات قلاجه اسلامآباد غرب مستقر گردید، همزمان با عقبشینی پراکنده نیروهای خودی در منطقه تنگاب و چم امام حسن،هواپیماهای عراقی مبادرت به پرتاپ اعلامیههایی با مضمون پیوستن و اسیر شدن نیروهای ایرانی به ارتش عراق سعی در به اسارت گرفتن نیروهای بیشتری از ما را داشتند زیرا پس ازخاتمه جنگ و برقراری آتشبس بین دو کشور، برابر مندرجات کتاب «آشنایی با علوم و معارف دفاع مقدس»، تعداد اسرای عراقی در ایران 72113 نفر و اسرای ایرانی در عراق 42116 نفر با اختلاف آمار حدود 30000 نفر بود که این موضوع برای عراقیها نوعی تحقیر محسوب میگردید.
هدف ارتش عراق در عملیات پایان جنگ در تیر ماه سال 13۶۷ علی رغم پذیرش قطعنامه ۵۹۸ از طرف ایران یک اقدام نامطلوبی بود زیرا بر اساس عرف بین الملل بعد از تعهد به پذیرش قطعنامه بایستی این عهدشکنی از طرف عراق صورت نمیگرفت ولی متاسفانه عراق از شرایط به وجود آمده استفاده کرد و پس از پذیرش قطعنامه ۵۹۸ از طرف ایران، با ترفندی سیاسی و برای مقاصد دیگر مهلتی از سازمان ملل درخواست کرد و در همین فرصت ایجاد شده عملیات وسیع خود را در غرب کشور در استانهای کرمانشاه و ایلام علیه رزمندگان ما در جبهههای جنگ اجرا نمود.
انتهای مطلب
علی شیراوژن
درود بر رحمان اکبرابادی.ودعای خیر به زحمت کشان در راه ملت ومملکت
پاسخ
sarhang sajadi
درود بر شما که از پیشکسوتان دفاع مقدس هستید
پاسخ
sarhang sajadi
درود بر شما واقعا همین طور است
پاسخ